پنجشنبه, ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | 2024-04-25
تبلیغات
تبلیغات
کد خبر: 63287 |
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۲ |
130 بازدید
۰
3
ارسال به دوستان
پ

پیری جمعیت یکی از معضلاتی است که در آینده‌ای نزدیک، گریبانگیر جامعه ایرانی خواهد شد. میزان رشد سالمندی در کشور نشان می‌دهد که پدیده سالمند شدن جمعیت با سرعت زیادی در حال اتفاق افتادن است؛ افزایش جمعیت سالمند باعث می‌شود در آینده نزدیک نیاز به خدمات درمانی و توانبخشی، رشد چشمگیری پیدا کند، با وجود […]

پیری جمعیت یکی از معضلاتی است که در آینده‌ای نزدیک، گریبانگیر جامعه ایرانی خواهد شد. میزان رشد سالمندی در کشور نشان می‌دهد که پدیده سالمند شدن جمعیت با سرعت زیادی در حال اتفاق افتادن است؛ افزایش جمعیت سالمند باعث می‌شود در آینده نزدیک نیاز به خدمات درمانی و توانبخشی، رشد چشمگیری پیدا کند، با وجود این، نگاهی به وضعیت تخت‌ها و خدمات مورد نیاز برای توانبخشی در کشور، نشانگر کمبود شدید منابع و نیروی انسانی و نبود برنامه‌ای مشخص و مدون برای رفع این مشکلات است.در همین راستا با آقای دکتر حمیدرضا خانکه، رئیس دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و آقای دکتر مهرداد فرخی، معاون توسعه مدیریت این دانشگاه گفت‌وگو کردیم.تسنیم:‌ سالمند شدن جمعیت به‌سرعت در حال اتفاق افتادن است و به همین دلیل نیاز به خدمات توانبخشی به‌طور روزافزونی در حال افزایش است؛ در ابتدا توضیحی درباره وضعیت سالمندی در ایران بدهید.خانکه:‌ ما در کشوری با ۹۰ میلیون نفر جمعیت زندگی می‌کنیم که در شرایط فعلی هجدهمین کشور پرجمعیت‌ دنیاست؛ در عین حال رشد جمعیت رو به کاهش است و برای آنکه جمعیتی در حالت ثابت بماند از هر یک زوج باید ۲.۱ تا ۲.۳ فرزند متولد شود ولی در زمان حاضر این عدد بسیار کمتر است و بین ۱.۶ تا ۲ است؛ یعنی میزان باروری جامعه به‌شدت کاهش یافته است، از سوی دیگر باروری عمومی یک خانم یعنی تعداد فرزندی که یک زن در طول دوره باروری می‌تواند به دنیا بیاورد به ۱.۶ رسیده که از میزان جایگزینی کمتر است، بنابراین جمعیت ما مطمئناً رو به کاهش خواهد رفت.از سوی دیگر اقدامات انجام‌شده در قالب قانون جوانی جمعیت بسیار عالی است، اما تأثیر آنی ندارد و به‌تدریج اتفاق می‌افتد. در سال‌های گذشته کشور ما غفلتی کرده بود که امروزه به این وضعیت منجر شده است، از سوی دیگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امید به زندگی افزایش و خدمات سلامت گسترش پیدا کرده است. بعد از زمانی که پزشکان هندی و خارجی وارد کشور می‌کردیم الآن به جایی رسیده‌ایم که دسترسی به پزشک و گسترش شبکه بهداشتی رخ داده است و امید به زندگی از ۵۵ سال به بیش از ۷۵ سال رسیده است، اما مشکلی که وجود دارد این است که این امید به زندگی در سن بالا، همراه با سلامتی نیست؛ یعنی سالمندان دچار برخی محدودیت‌‌ها، معلولیت‌ها، بیماری‌ها و نیاز به خدمات درمانی و توانبخشی هستند. در کشور ما نیاز افراد بالای ۴۵ سال به خدمات سلامت به‌صورت تصاعدی افزایش می‌یابد؛ بنابراین افزایش سن با افزایش نیاز به خدمات سلامت همراه شده است و رشد سالمندی به‌سرعت در حال اتفاق افتادن است.تسنیم:‌ روند رشد سالمندی در ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟خانکه:‌ ما در جهان چند مرحله سالمندی داریم؛ مرحله اول سالمندی تا ۱۰ درصد، مرحله دوم تا ۲۰ درصد و مرحله سوم بالای ۲۰ درصد است. مرحله دوم سالمندی که در کشورهای دیگر طی ۲۰۰ سال رخ داده در کشور ما طی ۲۰ سال در حال اتفاق افتادن است یعنی هر ۲۰ سال یک‌بار، جمعیت سالمند ما دو برابر می‌شود.تسنیم:‌ این سرعت در رشد سالمندی باعث افزایش نیاز به خدمات توانبخشی در سال‌های آینده خواهد شد؟خانکه: سالمندی در کشور ما عمدتاً با سلامت همراه نیست و اکثر سالمندان بیماری و معلولیت‌هایی دارند. زمانی خانواده‌های ایران، گسترده و بزرگ بودند و سالمند جایگاه حمایتی،‌ مشورتی و… داشته است، اما الآن توان نگهداری این سالمندان در جامعه کاهش یافته است که این اتفاق باعث افزایش نیاز به خدمات مؤسسه‌ای و مراقبت‌های پرستاری شده است. علاوه بر بحث سالمندی، پدیده موتوریزه شدن جامعه رخ داده است؛ در سال‌های پس از انقلاب نیز استفاده از خودرو افزایش یافته است. از سوی دیگر به‌دلیل تحریم‌های بیرونی و سوءمدیریت‌های داخلی، استانداردهای لازم در رانندگی رعایت نمی‌شود و ما حوادثی را داریم که منجر به معلولیت افراد می‌شود و نیاز به خدمات سالمندی را افزایش می‌دهد.تسنیم:‌ وضعیت تصادفات و معلولیت ناشی از آنها در ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟خانکه:‌ در رانندگی ایمن، سه عامل شامل جاده ایمن و سالم، خودروی سالم و راننده‌ای که آموزش‌های لازم را دیده است؛ اهمیت دارد. در کشور ما متأسفانه خودروهای ایمن و با استاندارد بالا وجود ندارد؛ خودروسازها احساس نیاز نمی‌کنند که پاسخگوی مردم باشند، جاده‌ها نیز استاندارد نیستند. در کشورهای دیگر جهان حدود ۷۰ درصد حمل‌ونقل‌ها ریل‌پایه است اما در کشور ما حدود ۹۰ درصد حمل‌ونقل‌ها جاده‌محور هستند. سرعت حمل‌ونقل ریلی پایین است و ایمنی و آسایش کافی در حمل‌ونقل ریلی وجود ندارد در حالی که در کشورهای دیگر حمل‌ونقل ریلی برای مردم جذاب‌تر است.در مجموع برآوردمان این است که ۲۲ هزار کشته ناشی از حوادث ترافیکی در سال داریم، اما نکته دردآور این است که عمده افراد کشته‌شده در حوادث ترافیکی، در سنین ۵ تا ۲۵ سال قرار دارند که قشر بارور جامعه هستند و می‌توانند تولید مثل و تولید ثروت داشته باشند. ۵۱ درصد فوتی‌ها نیز کسانی‌اند که اصلاً راننده نیستند مانند سرنشینان خودرو یا موتورسواران و دوچرخه‌سواران و عابرین پیاده. ما ۴۴ هزار معلول دائم ناشی از حوادث ترافیکی داریم. معلول دائم یعنی کسی که ناتوانی‌ای پیدا کرده است که قابل اصلاح نیست، در مقایسه با کشورها نیز می‌توان گفت که در جهان به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۵ تا ۱۶ کشته ناشی از حوادث ترافیکی داریم که این آمار در ایران به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۲۲ نفر است.تسنیم:‌ حوادث طبیعی تا چه‌حد در بروز معلولیت‌ها و افزایش نیاز به خدمات توانبخشی نقش دارند؟خانکه:‌ در جهان ۳۹ مخاطره شناخته شده و در کشور ما ۵۳ مخاطره شناخته شده است که می‌توان گفت کشور ما جزو پرمخاطره‌ترین کشورها از نظر وقوع حوادث طبیعی نظیر سیل، طوفان،‌ زلزله، ریزگردها و… است، برای مثال ۹۳ درصد گستره جغرافیایی ما در معرض گسل‌هایی است که لرزه‌خیزی با قدرت ۷ ریشتر دارند. ۵۰ درصد کشور ما در معرض سیل است و کنار این مسئله نشست زمین، طوفان شن، ریزگردها و… وجود دارد که این حوادث نیز سالانه ۴ تا ۶ هزار کشته به‌جا می‌گذارند و معلولیت و محدودیت زیادی ایجاد می‌کنند.تسنیم: ‌از نظر تجهیزات و امکانات موردنیاز برای توانبخشی کشور ما در چه وضعیتی قرار دارد؟خانکه:‌ در جهان ۱۵ درصد مردم معلولند و در ایران ۱۷ درصد مردم معلولند و ۳۰ درصد مردم نیز نیازمند خدمات توانبخشی هستند و ۲۵ درصد نیز نیازمند به تجهیزات کمکی توانبخشی مانند سمعک، عصا، عینک و… هستند، به‌عبارت دیگر حدود ۳۰ میلیون نفر نیازمند خدمات توانبخشی هستند و این در حالی است که برای جمعیت بیش از ۸۰میلیونی ایران، تنها ۸۰ تخت توانبخشی در کل کشور داریم!در کشور به‌ازای هر یک‌هزار نفر ۱.۷ تخت بیمارستانی داریم که این سرانه نسبت به کشورهای منطقه نیز بسیار پایین‌تر است برای مثال در کشورهای منطقه به‌ازای هر یک‌هزار نفر ۴ تخت بیمارستانی وجود دارد، در این وضعیت، به‌ازای هر یک‌میلیون نفر، کمتر از یک تخت توانبخشی داریم!تسنیم:‌ چرا علی‌رغم افزایش تعداد تخت‌های بیمارستانی در کشور، معضل کمبود تخت‌های توانبخشی حل نشده است؟خانکه:‌ علت این است که خدمات توانبخشی اولاً درآمدزا نیستند و ثانیاً تحت پوشش بیمه نیستند، برای مثال از ۶۰ خدمت توانبخشی تنها ۱۵ مورد آن هم در ماه‌های اخیر تحت پوشش بیمه سلامت قرار گرفته است. علت سوم این است که مراکز درمانی ما بیشتر درگیر خدمات درمانی هستند که درآمد ایجاد می‌کنند در حالی که خدمات توانبخشی درآمد ندارد.از سوی دیگر به‌دلیل اختلاف تعرفه خدمات توانبخشی میان بخش دولتی و خصوصی، تمایل متخصصین حوزه توانبخشی به کار در بخش خصوصی بیشتر از دولتی است. علت چهارم این است که سنجه‌های اعتباربخشی بیمارستان‌ها مبتنی بر خدمات توانبخشی نیستند و بنابراین رؤسای بیمارستان‌ها تمرکز خود را بیشتر روی سنجه‌ها و شاخص‌های دیگر می‌گذارند. بحث پنجم نیز کمبود نیروی انسانی است. نیروی انسانی مناسب در حوزه توانبخشی تأمین نمی‌شود که دلایل آن می‌تواند متنوع باشد؛ یا تعارض منافعی در این کمبود نقش داشته یا سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی مناسبی شکل نگرفته است. از نظر تربیت نیروی توانبخشی وضعیت کشور ما بسیار بدتر از کمبود در حوزه پزشکی است.تسنیم: در چه رشته‌هایی کمبود نیروی انسانی بیشتر است؟خانکه:‌ در رشته‌هایی مانند فیزیوتراپی و کاردرمانی و… کمبود نیرو داریم زیرا این رشته‌ها نیاز به متخصص و منابع تجهیزاتی دارند و آموزش نیروها نیاز به تکنولوژی روز دنیا و آزمایشگاه‌ها و هیئت علمی متخصص دارد.تسنیم:‌ آیا همین خدمات و نیروهای توانبخشی موجود به‌طور عادلانه و متناسب با نیاز مردم در کشور توزیع شده است؟خانکه:‌ نیروهای توانبخشی به‌طور عادلانه در کشور توزیع نشده‌اند زیرا طرح نیروی انسانی در این رشته‌ها اجباری نیست، در حالی که این نیروها از مزایای تحصیل رایگان استفاده کرده‌اند. این افراد پس از فارغ‌التحصیلی جذب بخش خصوصی می‌شوند و در بخش دولتی کمتر جذب می‌شوند. البته باید توجه داشت که در صورت اجباری شدن طرح نیز باید سیاست‌گذاری‌ها در حمایت از این افراد باشد و باید معافیت‌هایی برای تشویق این افراد و تسهیلاتی به آنها داده شود.تسنیم: پیشنهاد شما برای عادلانه شدن دسترسی مردم به خدمات حوزه توانبخشی چیست؟فرخی:‌ نکته‌ای که در حوزه سلامت گاهی نادیده گرفته می‌شود بحث برابری‌هاست؛ شاخص‌های سلامت زیادی داریم که بر اساس آن وضعیت سلامت جوامع بررسی می‌شود. یکی از افتخارات ما این است که امید به زندگی در کشور ما افزایش یافته و در مردان به حدود ۷۴ سال و در زنان به ۷۵ تا ۷۶ سال رسیده است؛ نکته‌ای که مهم است این است که امید به زندگی شاخصی است که نمی‌توان به‌تنهایی به آن استناد کرد و در مقایسه با شاخص‌های دیگر باید به آن توجه کرد. در اینجا این سؤال پیش می‌آید که این هفتاد و چند سال زندگی، چه کیفیتی از نظر سلامتی افراد دارد. بخش عمده‌ای از این افزایش امید به زندگی بر اثر اقدامات پیشرفته پزشکی محقق می‌شود برای مثال فرض کنید یک نفر در ۶۰سالگی دچار سرطان می‌شود و ۱۵ سال بقیه عمرش را درگیر مداوای بیماری خود است که این مسئله باعث کاهش کیفیت و کارایی زندگی او می‌شود.فرخی:‌ برای بررسی این شاخص‌ها باید به شیوع برخی بیماری‌ها نگاه کنیم که بخش عمده آن به سبک زندگی بازمی‌گردد و بخشی دیگر نیز به عوامل محیطی مانند آلودگی هوا، تصادفات و حوادث مربوط است. نکته مهم این است که در مواجهه با این مخاطرات، ‌نابرابری‌هایی وجود دارد. افراد سالمند و دارای ناتوانی که نقش کمتری در تولید این مخاطرات دارند متأسفانه در مواجهه و آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به این مسئله قرار دارند. باید توجه کنیم که افرادی که جان خود را بر اثر این عوامل از دست می‌دهند در چه سطح اجتماعی و کدام گروه قرار داشته‌اند، این مسئله موردتوجه کمتری قرار گرفته است و بنابراین جنبه‌های اجتماعی در بروز عوامل و حوادث و نحوه مواجهه با آن‌ها اهمیت دارد.برای مثال ما در زمان حاضر می‌دانیم که بیشترین آمار مرگ‌ومیر ناشی از تصادفات جاده‌ای در گروه سنی ۵ تا ۲۵ سال رخ می‌دهد؛ حال اگر بررسی کنیم که این افراد جوان، عمدتاً در چه گروه‌های اجتماعی و سطح درآمدی قرار دارند؛ بیشتر از کدام خودروها استفاده کرده‌اند و بر اساس آن مداخله انجام دهیم؛ منجر به کاهش نابرابری‌ها می‌‌شود.خانکه: دو توصیه کلی به وزارت بهداشت داشته‌ایم که یکی ادغام خدمات توانبخشی در نظام شبکه است. نظام شبکه یکی از توفیقات مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران است که باعث تأمین عدالت و فراهمی خدمات می‌شود؛ باید شرایط فراهم شود تا غربالگری، پیشگیری و آموزش‌های اولیه در حوزه توانبخشی نیز در نظام شبکه انجام شود و سپس افراد نیازمند خدمات را از طریق نظام ارجاع به سطوح دیگر نظام سلامت معرفی کنیم. متأسفانه این اتفاق در زمان حاضر نیفتاده است برای مثال یک کودک مبتلا به اوتیسم در روستا ممکن است تشخیص داده نشود، اما اگر غربالگری در شبکه بهداشتی انجام شود این افراد شناسایی می‌شوند و خدمات توانبخشی به آنها ارائه می‌شود. راهکار دیگر نیز این است که طی ۵ سال ۵ درصد تخت‌های جنرال (عمومی) کشور را به توانبخشی اختصاص دهیم. +

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط ادراك خبر در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • ارسال دیدگاه برای این مطلب مقدور نمی باشد!