گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم ـ وقتی میان فعالان اقتصادی از دهۀ ۱۳۹۰ شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را برمیشمرند؛ از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان […]
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم ـ
وقتی میان فعالان اقتصادی از دهۀ ۱۳۹۰ شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را برمیشمرند؛ از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان اقتصاد تا رکود در کسبوکارهای خرد و کلان، از آسیبهای تشدید تحریمها تا انفعال دولتها در برابر تحریم و بیتوجهی به برنامهها و سیاستهای «خنثیکردن اثر تحریمها».
تاجران زبده و پژوهشگران اقتصاد بینالملل نیز از «شرطیکردن اقتصاد» نسبت به مذاکره با غرب میگویند و بیتوجهی به سیاست اصولی «ترجیح شرق به غرب»؛ آن هم درست در دههای که قدرت اقتصادی در حال انتقال از غرب به شرق بود. دهۀ ۱۳۹۰ چه بود و چه مختصاتی داشت؟ آن دوران تمام شده یا دهۀ جدید، دهۀ ۱۳۹۰ جدیدی است؟!
- افول شاخصهای کلان
میانگین رشد اقتصادی دهۀ ۱۳۶۰ ـ با وجود آثار انقلاب و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی ـ برابر با ۴.۳ درصد بود. این شاخص در دهۀ ۱۳۷۰ برابر با ۳.۱ درصد و در دهۀ ۱۳۸۰ برابر با ۴.۴ درصد بود. میانگین رشد اقتصادی پس از انقلاب (از ۱۳۶۰ تا پیش از آغاز دهۀ ۱۳۹۰) نیز برابر با ۳.۹ درصد بود، این در حالی است که میانگین رشد اقتصادی در دهۀ ۱۳۹۰ به ۰.۹ درصد کاهش یافت.
درآمد ملی سرانه که در سال ۱۳۹۰ برابر با ۸.۱ میلیون تومان بود در سالهای پس از آن کاهش یافت؛ تا جایی که میانگین درآمد سرانه در این دهه به ۷.۴ میلیون تومان (بهقیمت ثابت سال ۱۳۹۰) رسید. فقر مطلق که از ۴۶.۸ درصد در سال ۱۹۸۹ میلادی (تقریباً معادل سال ۱۳۶۸؛ سال پایانی جنگ تحمیلی) به ۱۲.۳ درصد در سال ۲۰۱۱ میلادی (تقریباً معادل سال ۱۳۹۰ شمسی) رسیده بود، در دهۀ تعطیل اقتصاد ایران دوباره افزایش یافت و به ۲۱.۹ درصد در سال ۲۰۲۰ میلادی (تقریباً معادل ۱۳۹۹ شمسی) رسید؛ بهعبارت دیگر قدرت خرید عموم مردم در این دهه آب رفت و فقر مطلق نیز تقریباً دو برابر شد.
- تحریم و انفعال
در تحلیل دهۀ ۱۳۹۰ نمیتوان از نقش تحریمها غافل شد؛ تشدید تحریمهای ظالمانه از ابتدای دهۀ ۱۳۹۰ به این سو حتماً به اقتصاد ایران آسیب زد اما انفعال سیاستگذار در برابر تحریمها نیز نقش تعیینکنندهای در نتیجه ـ یعنی افول شاخصهای کلان اقتصادی ـ داشت.
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت در دهۀ ۱۳۹۰، نه یک سیاست مطلوب سیاستگذار بلکه همواره اجبار بود، از دل همین اجبار بود که کلانایدۀ «مذاکره برای رفع تحریمها» و «رفعتحریم بهمثابه حل همۀ مشکلات از آب خوردن تا بهبود شاخصهای کلان اقتصادی» زاییده شد.
سیاستمدارِ عادتکرده به زیستِ نفتی که نظم آمریکایی جهان را نیز پذیرفته بود، حتی بهزور هم حاضر به ترک اعتیاد اقتصاد ایران به نفت نبود، میخواست دوباره ذیل نظم آمریکایی، نفت بفروشد و گردوغبار ضعف کارآمدی مدیریت و سیاستهای اقتصادیاش را زیر فرش درآمد نفتی پنهان کند، «برجام» را تجربه کرد و با خروج آمریکا از برجام، سرش به سنگ خورد، از این منظر، دهۀ ۱۳۹۰ را باید دهۀ تجربه و عبرت نیز نامید. سیاستمدار در این دهه، عملاً اقدام جدیای برای درمان عیوب ساختاری اقتصاد ایران از جمله تصدیگری افراطی دولت، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، وجود هزینههای زائد و مسرفانه و… نکرد.
- تغییر نظم بینالملل
از دیگر ویژگیهای مهم دهۀ ۱۳۹۰ نیز سرعت گرفتن تغییر نظم بینالمللی بود. در این دهه قدرت اقتصادی بهمرور از غرب به شرق ـ بهطور خاص آسیا ـ منتقل شد. در سال ۲۰۱۱ تولید ناخالص داخلی آمریکا (بر اساس دلار برابری قدرت خرید) معادل ۱۵۶۰۰ میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی چین برابر با ۱۳۷۴۰ میلیارد دلار بود. در سال ۲۰۱۷ ورق برگشت و اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگتر شد. تولید ناخالص داخلی چین در ۲۰۲۴ برابر با ۳۵۲۹۰ میلیارد دلار است در حالی که این شاخص برای اقتصاد آمریکا برابر با ۲۸۷۸۰ میلیارد دلار است. رشد اقتصادی هند و سایر اقتصادهای نوظهور آسیایی نیز مشابه بود.
در میانۀ این تغییر نظم مهم در دهۀ ۱۳۹۰، دولت در ایران عملاً روابط اقتصادی با شرق را از اولویت خارج کرد و تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکره با غرب برای رفع تحریمها گذاشت. رأیآوردن ترامپ در ایالات متحده، قدرت گرفتن بنسلمان در عربستان، کرونا و سقوط قیمت نفت را نیز باید به لیست اتفاقات شاخص این دهه اضافه کرد.
- درسهایی برای آینده
خلاصه اینکه در دهۀ ۱۳۹۰ یک دهه «رکود»، انباشت چالشهای اقتصادی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی را شاهد بودیم. در عمل دولتها در اقتصاد داخلی، اصلاح «عیوب ساختاری» را بهتعویق انداختند و در نسبت اقتصاد ملی با دنیای خارج، بدون توجه به تغییر نظم بینالملل تمام تخممرغها را در سبد مذاکره با غرب برای «رفع تحریم» گذاشتند و استراتژی «خنثیسازی اثر تحریم» را کنار گذاشتند؛ در حالی که در ابتدای دهه، با ابلاغ «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» راهها نشان داده شده بود و در انتهای دهه نیز در «بخش اقتصادی بیانیهی گام دوم»، مجدداً بر آنها تأکید شد. در واقع سیاستگذار در این دهه دست به «تجربه»ای خارج از سیاستهای کلی نظام زد و درس «عبرت»ی برای دهههای پیشِرو شد.
حال آیا ما از تجربههای دهۀ ۱۳۹۰ درس خواهیم گرفت؟!
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندۀ دهۀ«رکود، عبرت، تجربه» بهتفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دهۀ ۹۰، دلایل و ریشههای افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیشِرو بپردازد.
انتهای پیام/+