گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران – حجتالاسلام سعید پورمهدوی روحانی جوانی اهل استان خراسان جنوبی است که با کمک دو شرکت فناور هماستانیاش، برای حل یکی از مشکلات بومی و اساسی استانش، قدمهای خوبی برداشته است. کتاب با اولین قدمهای ایشان در روزگار کودکی و آشنایی با مشکلات زرشککاران آغاز میشود و تا روزگار جوانی […]
گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران – حجتالاسلام سعید پورمهدوی روحانی جوانی اهل استان خراسان جنوبی است که با کمک دو شرکت فناور هماستانیاش، برای حل یکی از مشکلات بومی و اساسی استانش، قدمهای خوبی برداشته است.
کتاب با اولین قدمهای ایشان در روزگار کودکی و آشنایی با مشکلات زرشککاران آغاز میشود و تا روزگار جوانی و بازگشتش به روستای اجدادی ادامه پیدا میکند؛ دغدغه و تلاشی دائمی که درنهایت او را به تدوین «طرح جامع تحول زرشک» میرساند.
طرحی که اجراییکردنش بهتنهایی امکانپذیر نبود.
با پایکار آمدن مردم با تشکیل یک تعاونی تولیدی، نقشآفرینی فناورانهٔ دو مهندس جوان بیرجندی، آقایان عباسی و توکلی و درنهایت حمایت مؤسسه تحقیق و توسعه دانشمند در نمایشگاه آبادیران، اجرای این طرح آغاز میشود.
آنچه خواندید معرفی سوژه و قصۀ کتاب «ترش شیرین» بهقلم خانم لیلا پارسافر بود. کتابی که میکوشد تا یک نقشآفرینی موفق در حوزۀ تولید را برای مخاطبش به تصویر بکشد.
حل مسائل مردم باعث ارتقای فناوری، توسعه بازار و رشد خود مجموعههای دانشبنیان کوچک میشود و زنجیرۀ ارزش قدرتمندی شکل میگیرد که از همه طرف برای مردم و کشور بازدهی دارد. نهادهای دانشبنیان، بهترین تجربه مردمیسازی اقتصاد در طی این چند دهه هستند و هر میزان این مجموعهها با حل مسائل بیشتر مردم در استانها و مناطق بومی درگیر بشوند گستره اقتصاد مردمی ما نیز بیشتر میشود.
ترش شیرین با حمایت دبیرخانه برنامهٔ ملّی آبادیران، توسط خانهٔ هنرورسانه پیشرفت به چاپ رسیده و مصاحبههای آن را پژمان عرب انجام داده است.
برشی از کتاب
زیر گوش هم پچپچ میکردند «تهرانیا چه دستگاههای خفنی میسازن! دمشون گرم!» دستگاهها را که پایین گذاشتند و ایستادند تا نفس تازه کنند؛ گفتم:«این هنر دست بچههای همینجاست. همشهریای خودمون ساختنش!» با ناباوری یک نگاهشان به دستگاهها بود و یک نگاهشان به من؛ «نه بابا! راست میگی حاجی؟» دوسه تایشان دور دستگاهها چرخیدند و چشم ریز کردند و بادقت بیشتری دستگاهها را ورانداز کردند. گفتم: «چرا که نه! مهندسای بیرجندو دستکم گرفتینا! اینم بگم که این اولین دستگاه شستوشوی زرشک تو ایرانه» این جمله را که شنیدند چشمهایشان پر شد از شوق و با غرور بیشتری دستگاهها را بردند سمت کارگاه.