گروه سینمای خبرگزاری هنر ایران: ممکن است سینمادوستان قدیمی نام رضا مقصودی را با نویسندگی «لیلی با من است»، «شیدا» و «همیشه پای یک زن در میان است» به یاد بیاورند. این فیلمنامهنویس پس از سالها همکاری با کمال تبریزی، با مسعود اطیابی در «اخلاقتو خوب کن» و منوچهر هادی در «من سالوادور نیستم» کار کرد […]
گروه سینمای خبرگزاری هنر ایران: ممکن است سینمادوستان قدیمی نام رضا مقصودی را با نویسندگی «لیلی با من است»، «شیدا» و «همیشه پای یک زن در میان است» به یاد بیاورند. این فیلمنامهنویس پس از سالها همکاری با کمال تبریزی، با مسعود اطیابی در «اخلاقتو خوب کن» و منوچهر هادی در «من سالوادور نیستم» کار کرد و تصمیم گرفت به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشاند و در سال ۹۶ «خجالت نکش» را کارگردانی کرد و روی پرده برد. مقصودی پس از مواجهه با موفقیتها و بازخوردهای مثبت با اولین کارگردانیاش بعد از حدود هفت سال تصمیم گرفت «خجالت نکش ۲» را بسازد و این بار قصهای دیگر از قنبر و صنم را برای مخاطبانش ارائه کند. در ادامه رضا مقصودی در گفتوگو با هنرآنلاین پیرامون شرایط و اقتضائات سینمای کمدی صحبت کرده است که بخش اول آن را خواهید خواهند.
در اولویت بودن گیشه و مخاطبپسند بودن کمدی باعث شده که قریب به اتفاق تولیدات سینمایی به سمت کمدی برود. البته فراگیری کمدی به خودی خود مسئله نیست و اساسا کمدی در ماهیت مشکلی ندارد. آنچه که اهالیِ جدی سینما و منتقدان و صاحب نظران به آن نقد دارند کیفیت پایین محتوایی این کمدیهاست. شما چه عاملی را در این رویه موثر میبینید؟
اساسا سینما وسیلهی ارتباط جمعی است مخاطبش مردمند و یک صنعتهنر است. اقتصاد در این صنعت نقش مهم و اساسیای دارد. نمیتوانیم این امر را از سینما حذف کنیم. توجه تهیهکننده به اقتصاد در زمینه برگشت سرمایه و سود، طبیعی است. این نکته اولی است که بر همه فرض است. حالا اینکه چطور به برگشت سرمایه و سود برسیم، بحثهای متفاوت و مختلفی را میپذیرد. بحث فراتر از این موضوع است. حتی میشود پرسید که آیا فقط سینمای کمدی است که این سود را برمیگرداند؟ آیا فیلم غیرکمدی نداریم که این سود را تامین کند؟ آیا فقط فیلمهای کمدی هستند که مردم را به سینما میکشانند. تاریخ سینمای ایران و جهان نشان داده است که به غیر از فیلمهای کمدی، فیلمهای جدی هم در این زمینه موفق بودهاند. مبحث سودجویی و سوداگریی در واقع ذات سینماست. سینمایی که مخاطبش وسیع است. جنس سینما مثل هنرهایی چون نقاشی و شعر نیست. سینما در آن واحد مخاطب وسیعی دارد. من این را طبیعی میدانم.
معتقدم اینکه کیفیت محتوایی فیلمها چگونه است، به تهیهکننده برمیگردد. تهیهکننده است که فیلمنامه را انتخاب میکند. ۱۰ فیلمنامه دریافت و یکی از آنها را انتخاب میکند. اوست که تشخیص میدهد فیلمنامه واجد ویژگیهای فرهنگی است یا نیست. اوست که تشخیص میدهد فیلم پیشنهادی چقدر میفروشد. او تشخیص میدهد که این کارگردان برای فیلم مناسب است یا کارگردان دیگری، این بازیگر مناسب است یا آن یکی، یا حداقل در تعیین اینها نقش اساسی دارد.
این تهیهکنندگان هستند که بایستی اینها را تشخیص دهند. به دنبال فیلمنامهای باشند که هم فروش خوبی دارد و هم مقاصد محتوایی و ارزش افزودهی فرهنگی را تامین میکند. در نتیجه فکر میکنم این روند برمیگردد به ساختارهای عمومی فرهنگ، که فیلمنامهنویس، کارگردان، تهیهکننده، بازیگر و تماشاگر در آن ساختار قرار گرفتهاند. ما با یک بضاعت فرهنگی، هنری برای مردممان اثر هنری میسازیم به این امید که بتوانیم آنها را تحت تاثیر قرار بدهیم و سودی هم حاصل شده باشد. حالا اینکه کیفیت محتوایی چگونه باشد اساسا در گام اول به تهیهکننده و در گام بعدی به کسانی که در حال تولید اثر هنری هستند، بستگی دارد.
پس سودجویی در گیشه سینما، عامل ضعف محتوایی نشده؟
با عبارت سودجویی مخالفم. سودجویی فی نفسه بد نیست. ما میتوانیم سودگرا باشیم، میتوانیم به فکر بازگشت سرمایه باشیم اما مباحث فرهنگی را هم لحاظ کنیم. اینها نافی یکدیگر نیستند. هماهنگ کردن اینها مشکل است. ضمنا انتظار اینکه همه فیلمهای سینمای ایران، واجد ویژگیهای فرهنگی باشند، انتظاری دور از واقعیت است. بخش اعظمی از سینما فقط سرگرمی است و وظیفه دارد مردم را به سینما بیاورد و کسب سود کند. این بد نیست.
تبحر و تخصص رضا مقصودی با توجه به کارنامه کاریاش در فیلمنامهنویسی است. چند سالی است در سریسازیهای سینمای کمدی رسم شده است که ایده یا گره اصلی را بعنوان ظرف فیلم در نظر میگیرند. پس از اکران نسخه اول و مواجه شدن با اقبال عمومی، تصور این است که گیشه جواب داده و در هر نسخه با حل گره ضعیف و استفاده از ایده یا گره اصلی وارد سری بعدی میشوند. چنین ایدهای در سینما خوشایند نیست و نخواهد بود. این روند چه توجیهی در سینما دارد؟
این را در نظر بگیرید که ما باید به بازار توجه داشته باشیم. بازار اصل مهمی است. بحث اقتصاد، سود و سرمایه است. این را فراموش نکنید. در همه دنیا ساخت فیلم سینمایی در نسخهی یک، ۲، ۳ و … مرسوم است. مثالش ترمیناتور. نسخه هفتش را هم ساختند. یا مد مکس ۴ را دارند میسازند. این روال سینماست.
اصل اقتصادی این است که یک را بسازی اگر گیشه موفقی داشت ۲ را بسازی. اصولا اگر نسخه اول گیشه نداشته باشد کسی نمیرود ۲ را بسازد. مگر مواردی که با اقتباس از رمان روبهرو باشیم. در این موارد داستان دنبالهدار است و فیلمساز مجبور به خرد کردن داستان میشود. این یک نوع سریسازی است. در نوع دیگر فیلمی میسازند، میبینند مردم از فیلم و اتمسفر آن خوششان میآید، نسخههای بعدی را هم میسازند.
در مورد خجالت نکش به این شکل بود که با ساخت خجالت نکش دوست نداشتم نسخه دوم را بسازم. با نمایشش در سینما دیدم فروش خوبی داشتیم. ضرر که نکردیم، یک سودی هم داشتیم. ولی وقتی که تلویزیون پخشش کرد، با استقبال مضاعف مردم روبهرو شد. توجه کردم و متوجه شدم اقبال عمومی به طرز چشمگیری در حال افزایش است. مردم «خجالت نکش ۱» را دوست دارند. خیلیها فیلم را میشناسند.
حتی قطعاتی از فیلم به صورت گسترده منتشر شده. به تدریج به این فکر کردم که شاید بتوانیم سری دوم آن را هم بسازیم. چرا از این موقعیت برای آوردن مردم به سینما استفاده نکنیم؟ اولا برای به دست آوردن یک سود، دوما با شخصیتهایی که دیگر مردم آنها را میشناسند، اتمسفری که مردم به آن علاقهمندند، برای مردم ایجاد سرگرمی کنیم. چرا نباید این کار را میکردم. قصهای طراحی کردیم تقریبا با همان شخصیتها و در همان فضای روستایی. با یک قصه و ماجرای دیگر. چون اگر قرار بود ماجرا را تکرار کنیم که در همان نسخه اول روایت شده بود. ما ماجرای دیگری را طراحی کردیم.
ساخت سری دوم با همان ایده اولیه؟
بله! همان ایده. شما اگر قرار باشد نسخه ۲ فیلمی را بسازی باید از نسخه اول عناصری را با خود بیاورد. طبیعتا این مسیری که آمدیم مسیر درستی بوده که محاسبه شده بود. شخصا اینطور فکر کردم که اگر قرار نیست تفاوت و برتری داشته باشد من این کار را نکنم. تفاوت دیگری که دارد این است که نسخه ۲ به صورت سریالی هم طراحی و تهیه شده است. یعنی علاوه بر نسخه سینمایی، سریالش بعد از اتمام زمان اکران سینماها از طریق پلتفرم پخش خواهد شد. سریال «خجالت نکش ۲» متنوعتر، خندهدارتر و برای بیننده جذابتر است. این کار را هدفمند انجام دادم و تا حدودی هم به نتیجه مورد نظر رساندم.
همانطور که گفتید «خجالت نکش ۲» تغییراتی در بازیگران داشته. آیا با توجه به نهادینه شدن چهرهی بازیگران سری اول و ریسک تغییر بازیگر، بهتر نبود داستان را به شکلی پیش میبردید که نیازی به بازیگران جدید نباشد؟
«خجالت نکش ۲» چند عنصر اساسی دارد که سعی کردیم از آنها استفاده کنیم. یکی خود قنبر و صنم و رابطهی آنهاست. دیگری فضای خاصی از روستاست. بعدی نوع کمدی خجالت نکش در هر دو نسخه است. اینها ثابتند. وقتی تصمیم گرفتیم قسمت دوم را کار کنیم، استدلالمان این بود که برای ساختش باید المانهای ثابت را از نسخه اول برداریم. علاوه بر عناصر مشترکی که گفتم ما ساختار روایت را هم به همان شکل پیاده کردیم. ساختار این بود که قنبر و صنم قصهای را پیش میبردند، بعد بچهها میآمدند و پیچیدهترش میکردند. یا مثلا یک دایی داشتیم که در روند قصه پیشبرنده و موثر است. این ساختار باید حفظ میشد. تا مخاطب دچار پرش یا حتی سکته ارتباطی نشود.
نکته دیگر اینکه اصرار داشتیم از همان بازیگران استفاده کنیم اما یکسری مشکلات داشتیم. مثلا برخی بازیگران دستمزد کلانی طلب میکردند، ما نداشتیم که پرداخت کنیم. یک مشکل دیگر تغییراتی بود که برای یکی دیگر از بازیگران پیش آمده بود. در انتخاب بازیگران هم به این رسیدم که مثلا الناز حبیبی در زمان تهیه نسخه اول لطف و همکاری کرد؛ اما الان دیگر اگر از ایشان بخواهم بیاید و این نقش را بازی کند، خیلی باید بزرگواری کند که این کار را انجام دهد. من هم چنین توقعی ندارم. این شرایطی بود که بر ما تاثیر گذاشت.
نمیشد به دلیل ریسک بالایی که پیش آمد بروید فیلم دیگری بسازید؟
نه، من فکر میکنم تا همین الان بینندگان «خجالت نکش ۲» دو برابر «خجالت نکش ۱» بوده. ما در ارزیابی «خجالت نکش ۱» را رد کردیم.
این موفقیت را حاصل خود فیلم میبینید یا اقتضا شرایط حال سینما بوده؟ بالاخره الان گیشهی کمدی و جذب مخاطب سینما خوب است.
موفقیت فیلمهای دیگر هم موثر است. البته فیلمهایی هم هستند که کمدینهای پرفروش در آنها حضور داشتند، اما نتوانستند گیشهی خوبی داشته بودند. فلذا تاثیر تغییر بازیگران را نباید پررنگ دید. فروش فیلم ما در این نسخه معقول، منطقی و حساب شده است. این فروش را محاسبه و پیشبینی کرده بودم. میدانستم «خجالت نکش ۲» بیننده خواهد داشت. نسخه دوم مثل «خجالت نکش ۱» شخصیت دارد، هویت دارد، بیننده دارد و با کمدیهای دیگر متفاوت است. این تفاوت را میپسندم. ایده اولیه فیلم از خانم جورابلو بود. طی سفری ایده به ذهنشان رسید و با همصحبتی بهش شاخ و برگ دادیم. در مورد سری دوم هم همینطور. چه بسا سری سوم هم بخواهم کار کنم.
با وجود تولید نسخه سریالی، ممکن است نسخه سوم را هم بسازید؟!
بله چون قصه متفاوت خواهد شد و به هر حال این دو نفر اصلی طی قصهای مترتب میشوند.
مقصودی میگردد ببیند در جامعه چه چیزی قابلیت خجالت نکشیدن دارد و به همان میپردازد؟
بله، این بستگی دارد به بازخوردی که خواهم گرفت. اثرم بازخورد داشته باشد، برای نسخه بعدی مشتاق خواهم شد. مثل کسی که میزی میسازد، با فروش خوب روبهرو میشود، تعداد میزهای بیشتری میسازد. چرا این کار را نکنم. مردم این را دوست دارند. علاوه بر این، در شرایطی به سر میبریم که سالها سینما افت کرده و به شکلی تعطیل بود. الان سینمای کمدی دارد این چراغ را روشن میکند. ما هم کمک کنیم راه بیفتد. البته امیدوارم به سمت ساخت فیلمهای غیرکمدی هم برویم. خیلی خوشحالم که «مست عشق» فروش ۱۰۰ میلیاردی داشته و مردم رفتند و فیلم را دیدند و پسندیدند. امیدوارم آثار دیگر غیرکمدی همچنان ساخته شود و فروش بالایی داشته باشند.
امکان دارد از شما اثری غیرکمدی ببینیم؟
آرزویم این است که بتوانم روزی اثری غیرکمدی بسازم. نمیتوانم ایدهام را بگویم. آرزوهایم زیاد است و نمیتوانم یکی را انتخاب کنم و از آن بگویم. هیچ وقت فکر نمیکردم «خجالت نکش ۱» یا بعدی را بسازم. واقعیت این است که در موقعیتی قرار گرفتم که این اثر را تولید کردم. کارم فیلمنامهنویسی بود و دوست داشتم کارگردانی کنم. خجالت نکش به من این امکان را داد که بتوانم کارگردانی کنم.
در «خجالت نکش ۱» قنبری پرداخت شده بود که از شعارهای سیاسی استفاده میکرد و این از جذابیتهای او بود. در گفتوگو با یکی از رسانه ها گفته بودید در نسخه دوم شعارهای سیاسی به داستان کمک نمیکرد فلذا از این خصیصه استفاده نکردم. چقدر فضای حاکم بر سینما در این موضوع موثر بود و با توجه به نیاز کشور به رشد فهم و تعامل سیاسی، چطور میتوانیم فضا را برای کمدی سیاسی فراهم ببینیم؟
علاقهمند به استفاده از اشارات سیاسی در آثارم هستم. منتهی بسته به فیلمنامه اتفاق میافتد. حتی در نسخه سریالی «خجالت نکش ۲» هم چنین کاری کردهام. در سینمایی فیلمنامه این فضا را به من نداد. مشکلی که داشتیم این بود که ما ۴۰۰ دقیقه سریال را باید به ۹۰ دقیقه سینمایی تبدیل میکردیم. این باعث شد که بخشهای زیادی از کمدی و حرفها را کم کنیم. برای اینکه روایت قصهمان آسیب نبیند و قصه درست باشد.
البته در دادگاه اول فیلم اشارات سیاسی داشتیم. ولی به نسبت نسخه اول چنین استفادههایی کم بود و نمیشود گفت بار سیاسی داشته. در صورتی که پیش بیاید، بدم نمیآید چنین استفادههایی داشته باشم. اینجور نبود که نظارت بالادستی مانع استفادههای اینچنینی باشد. در نسخهی سینمایی «خجالت نکش ۲» جایی ندیدم که بتوانم از این حرفها بزنم. شاید میشد متلک انداخت. من نمیخواهم متلک بزنم. مثلا من میخواهم ساختارم سیاسی باشد، در نسخه اول سیاست فرزندآوری در قصه تنیده شد جزئی از اجزای قصه شد. ذات بود، عرض نبود. در خجالت نکش ۲ میتوانستیم یک تکه به این بیندازیم، یک تکه به دیگری. اما فیلم به جای سیاسی شدن، سیاستزده میشد و من این را نمیخواستم.
با تمام تفاصیلی که فرمودید، ما دیگر در پرده سینما کمتر کمدی سیاسی میبینیم. چه شده؟
یک بخشی مربوط به این است که دچار خودسانسوری شدهایم. اینقدر ما را سانسور کردهاند که دیگر الان خودمان پیش پیش میگوییم این را کار نکنیم چون اجازه نمیدهند پخش شود. حتی ما برای سریال «خجالت نکش ۲» رفتیم با ساترا صحبت کردیم، نکاتی را از ما ایراد گرفتند که در نسخه اولی که در حال پخش از رسانه ملی است، وجود دارد. آنجا قنبر میگوید ما میتوانیم و در فیلمنامه سریالی هم آورده بودیم. گفتند این بخش را در بیاورید. سانسور باعث میشود آرام آرام یادبگیرم خودمان را سانسور کنیم. خیلی از همکارهایم اینجوری هستند. ترجیح میدهند به دردسر نیفتند. طرحها و ایدههایی دارم که سیاست جزئی از ذات آن است. برای تولید به یکی از نهادهای دولتی ارائه دادم. به صراحت گفتند ما را به دردسر نینداز. این را ببر و کار دیگری بیاور.
آیا در واقعیت پرداخت اشارات سیاسی در فیلمها دردسری هم ایجاد میکند؟
شخصا فکر میکنم این صحبتها بیاساس است. بیخود میترسند. «مارمولک» ساخته شد و هیچ اتفاقی نیفتاد. رهبری تعریف کرد. در مورد «لیلی با من است» آن زمان همه میگفتند آقا نکنید. ما یواشکی آن را ساختیم. ولی الان میگویم این چه حرفی است که داری میزنی برو کار دیگری انجام بده. ولی علاقهام آن دست فیلمهاست. دنبال فرصت میگردم که بتوانم آنها را بسازم.
ادامه دارد…
خبرنگار: زهرا عباسی