منصورخان پورحیدری بدون هیچ شک و تردیدی پرافتخارترین چهره تاریخ باشگاه استقلال و البته به نوعی جعبه سیاه این باشگاه نیز تلقی میشود. اسطوره فقید استقلال ۲۷ تیر سال ۱۳۹۰ در گفتوگوی اختصاصی با خبرورزشی نکات مهمی را در مورد تاریخ این باشگاه برای اولین مرتبه افشا کرد. مصاحبهای که در زمان خودش فوقالعاده پر سر و صدا شد و هنوز هم به آن استناد میشود. با هم چکیده حرفهای پدر استقلال را مرور میکنیم:
- بهار سال ۱۳۵۸ قرار بود جامی تحت عنوان شهید اسپندی در تهران برگزار شود و من را هم به جلسه هماهنگی مسابقات دعوت کردند. در این جلسه یک آقایی (مرحوم حسین فکری) خطاب به من گفت: شما از طرف کدام تیم نماینده هستی؟ گفتم: تاج. گفت: نمیشود! دیگر تاج وجود ندارد. این مسئله خیلی برایم گران تمام شد چون نمیدانستم جواب بچههایی که دوباره دور من جمع شده و تمرین میکردند را چه بدهم به همین خاطر سریع خودم را به دفتر عنایتالله آتشی در میدان بهارستان رساندم. عنایت یکی از قدیمیترین دوستانم بود و سالها در تیم بسکتبال باشگاه تاج فعالیت میکرد. آنجا گفتم عنایت یک کاری بکن. باید برای تیم اسم جدیدی انتخاب کنیم. همان جا قلم و کاغذ آوردیم و سه نام برای جایگزینی تاج پیشنهاد کردیم. در نهایت از دل آن جلسه اسم «استقلال» برگزیده شد و من این نام را به مقامات برگزارکننده مسابقات شهید اسپندی دادم. در واقع اسم استقلال را من و عنایتالله آتشی برای این باشگاه انتخاب کردیم.
- سال ۱۳۶۵ میخواستم از ایران بروم چون اغلب خانوادهام خارج بودند اما گفتند به استقلال کمک کن و من هم این کار را وظیفه دانستم. عباس رضوی دوباره سرمربی شده بود و من هم کنارش به امور رسیدگی میکردم. یک روز شاهرخ بیانی آمد و گفت علی پروین به او گفته اگر به پرسپولیس برود، در سعادتآباد زمین میگیرد. آن زمان پولی در بساط فوتبال نبود و به همین خاطر به شاهرخ گفتم اگر واقعا به تو زمین میدهند، برو. شاهرخ هم رفت اما به او زمین ندادند و خودش فهمید اشتباه کرده است.
- در دربی معروف سال ۶۵ که با سه گل به پرسپولیس باختیم من سرمربی استقلال نبودم بلکه آقای رضوی این وظیفه را بر عهده داشتند.
- ما اولین تیم در ایران بودیم که با سیستم ۳-۵-۲ بازی کردیم. این روش را مرحوم بونژاک دستیار مجارستانی من در ابتدای سال ۱۳۷۰ به بازیکنان استقلال آموزش داد. البته امیر قلعهنویی که در آن زمان بازیکن استقلال بود مخالف اجرای این روش محسوب میشد.
- مرداد سال ۱۳۷۰ قهرمان آسیا شدیم و پنج ماه بعد از آن دوباره جام باشگاههای آسیا برگزار شد چون این مسابقات به خاطر جنگ خلیج فارس یک سال به تعویق افتاده بود. کنفدراسیون خیلی دیر و با عجله چنین تصمیمی گرفت به همین خاطر استقلال آذر سال ۱۳۷۰ فقط توانست چند روز در بندرعباس اردو بزند و پس از آن به قطر برود. حد فاصل این ۵ ماه رضا احدی، مجید نامجومطلق و امیر قلعهنویی مصدوم شده بودند اما با این تفاسیر دوباره به فینال رسیدیم. البته شاهرخ بیانی در مسابقه نیمه نهایی اخراج شد و در جدال نهایی مقابل الهلال نبود. کار به ضربات پنالتی کشید و از بد حادثه، صمد مرفاوی و عباس سرخاب که جزو پنالتیزنان خوب ما بودند ضربات خود را خراب کردند. احمدرضا عابدزاده هم نتوانست پنالتیها را بگیرد و در نهایت دوم شدیم.
- سال ۱۳۷۵ قرار بود برای بازی به مشهد برویم. در آن مقطع باشگاه نتوانست بلیت هواپیما بگیرد و با اتوبوس راهی شدیم اما امیر قلعهنویی با ما نیامد و خودش با هواپیما رفت. همین مسئله باعث ایجاد مشکلاتی شد. چند روز بعد در جام درجام باشگاههای آسیا با تیم اوردوباسی قزاقستان بازی داشتیم و امیر بازی نکرد.
- قبل از مسابقه با حریف قزاقستانی به مدیران باشگاه گفتم تکلیف را مشخص کنید چون میخواهم برنامه تمرینی تدوین کنم. در پاسخ به من گفتند خیالت راحت شما سرمربی استقلال هستی. من هم تیم را به زمین فرستادم اما هنوز بازی تمام نشده بود که خبر برکناریام فکس شد و ناصر حجازی به این سمت انتخاب گردید!
- وقتی سرمربی تیم ملی شدم با مهندس صفایی فراهانی کاملا هماهنگ بودم و هیچ مشکلی نداشتم اما زمستان سال ۷۸ آقای فتحاللهزاده زنگ زد و گفت استقلال با یوگنی سکوموروخوف خوب نتیجه نمیگیرد. بیا و به ما کمک کن. گفتم از هیچ کمکی دریغ نمیکنم اما الان سرمربی تیم ملی هستم. فتحاللهزاده گفت: تو قبول کن سرمربی استقلال شوی راضی کردن صفایی فراهانی با من!
- من قبول کردم و همان شب تلویزیون خبر حضورم در استقلال را اعلام کرد. خیالم راحت بود که فتحاللهزاده و صفایی با هم هماهنگ کردهاند اما فردای آن روز حاجی گفت نتوانسته رئیس فدراسیون را پیدا کند. چهار روز بعد از این اتفاق هم استقلال با پرسپولیس دربی داشت. صفایی فراهانی از کار من عصبی شده بود و سرانجام چند دقیقه قبل از آغاز بازی استقلال و پرسپولیس، بلندگوی ورزشگاه اعلام کرد منصور پورحیدری دیگر سرمربی تیم ملی نیست و جلال طالبی به این سمت منصوب شده است.
- ماجراهای بازی با ملوان در هفته آخر اولین دوره رقابتهای لیگ حرفهای را فقط زمانی افشا میکنم که بخواهم برای همیشه از این مملکت بروم (منصورخان هرگز ماجرای آن بازی را افشا نکرد. همان دیداری که استقلال به طرزی عجیب و در حالی که فقط یک مساوی برای قهرمانی نیاز داشت، به ملوان باخت و پرسپولیس قهرمان شد)