به گزارش هنرآنلاین، همین داستان معمایی-جنایی که برگرفته از رمان « زن همسایه» نوشته شاری لاپنا است، منبع الهام جدیدترین سریال فیلیمو به نام «بازنده» و به کارگردانی امین حسینپور است. سریال «بازنده» که در ژانر نوآر و روانشناختی ساخته شده، دومین اثر این کارگردان است که نشان از علاقه ویژهاش به این سبک فیلمسازی […]
به گزارش هنرآنلاین، همین داستان معمایی-جنایی که برگرفته از رمان « زن همسایه» نوشته شاری لاپنا است، منبع الهام جدیدترین سریال فیلیمو به نام «بازنده» و به کارگردانی امین حسینپور است.
سریال «بازنده» که در ژانر نوآر و روانشناختی ساخته شده، دومین اثر این کارگردان است که نشان از علاقه ویژهاش به این سبک فیلمسازی دارد. البته تحصیل او در خارج از کشور و گذراندن دور فیلمنامهنویسی در چین بر نگاه او در کارگردانی و طراحی صحنه این سریال تاثیر گذار بوده است و باعث میشود که با ریزبینی و نکتهسنجی به تمامی جزئیات صحنه توجه کند.
شبی بارانی، شخصیتهایی مرموز، خانهای قدیمی و رازآلود و اتمسفری که سرد و غمگین است بستری عالی برای داستانگویی حسینپور فراهم کرده است. او خوب میداند چگونه از فضا و دکور برای نفوذ بر ذهن مخاطب استفاده کند و با کمک تیم طراحی دکور، چیدمان خانه و نورپردازی را به گونهای تعریف کند که اگر کل سریال هم در همان فضای بسته خانه ارغوان و آوا روایت شود، مخاطب را خسته و دلسرد نکند.
کارآگاه کیانی با بازی علیرضا کمالی، برای حل پرونده جدیدش پا به خانهای قدیمی میگذارد که سبکی اروپایی و کلاسیک دارد. از همان ابتدای سریال، زمانی که ارغوان دارد از گذشتهاش میگوید فروشنده اشاره میکند که این ساختمان به سفارش سفیر اسپانیا قبل از انقلاب ساخته شده است و یک معمار اسپانیایی آن جا را طراحی کرده است. خانهای که از در ورودی تا آسانسور چوبی قدیمیاش و راه پلههای خانه، همه المانهای بناهای کلاسیک اروپایی را دارند.
با جلو رفتن قصه در خانه ارغوان و کاوه با بازی سارا بهرامی و صابر ابر، ما علاقه این زن و شوهر که از قضا هر دو دانشجوی معماری بودند را به چیدمان کلاسیک بیشتر متوجه میشویم، این خانه، با کاغذ دیواریهای گل دار، پارکتهای چوبی رنگ و رورفته قدیمی، مبلهای چرم راحت و کتابخانه بزرگش همه و همه فضای تصویری جذابی را خلق کردهاند که فیلمبرداری در آن لوکیشن تکراری، ملالانگیز نباشد.
تابلوهای آبرنگ نصب شده بر روی دیوار و استفاده درست و به جا از منبع نورهای پراکنده مثل آباژور در جای جای آن خانه کهنه بزرگ، به ما حس سریالی غیر ایرانی را میدهد که میتوان آن را نکته مثبتی در نظر گرفت.
از ویژگیهای طراحی صحنه در ژانر نوآر-جنایی، جو تاریک و استفاده از رنگهای تیره و گرم است که حس خطر و پیچیده شدن اتفاقات را دائما گوشزد کند و حسینپور سعی کرده با استفاده از رنگ قهوهای تیره در اغلب وسایل خانه این موضوع را رعایت کند. با دیدن آن قاب عکسهای قدیمی و اشیا عتیقه و شمعدانهایی با پایه برنزی بارها احساس میکنیم با یکی از فیلمهای پوآرو یا خانم مارپل طرف هستیم که میخواهد هرچه زودتر مجرم را شناسایی و دستگیر کند.
مارال جیرانی که سالهاست یکی از طراحان لباس با تجربه سینمای ایران است، طراحی لباس بازیگران این سریال را برعهده دارد، او خوب میدانسته برای هر کدام از شخصیتهای پیچیده و متهم در این پرونده با توجه به آناتومی و چهره و البته فصل سردی که فیلمبرداری در آن انجام شده است چه اوت فیتی طراحی کند.
او برای کارآگاه کیانی که از قضا فرزند و همسرش را به تازگی از دست داده و زخمی عمیق بر روح و جانش نقش بسته و کاراکتری درونگرا دارد به عنوان یک پلیس با تجربه، استایل کلاسیک کت و شلوار اسپرت مشکی و پیراهن کلاسیک سفید را در نظر گرفته و برای ارغوان که مادر غمگین و گرفتار افسردگی بعد از زایمان است رنگهای تیره و استایلی کژوال و ساده را انتخاب کرده است. کاوه، همسر ارغوان هم به عنوان جوانی که وارد یک خانواده ثروتمند شده پوششی کلاسیک دارد.
همچنین برای شخصیت آوا با بازی صدف اسپهبدی، کاراکتر زن اغواگری در نظر گرفته شده که رژ قرمز میزند و دائما در حال سیگار کشیدن است، او هم کتهایی بلند با رنگهای بیسیک میپوشد. مارال جیرانی برای مادر و پدر ارغوان هم به عنوان زن و شوهر ثروتمند و البته مرموز با آن چهره جدی و عبوس خودشان که ممکن است کارهای کثیفی در پشت پرده شغل اصلیشان انجام بدهند، پوششی مناسب سنشان با رنگهای خاکستری و قهوهای و سبک کلاسیک را انتخاب کرده است.
در واقع میتوان گفت «بازنده» سریالی بصری است که از سکانس به سکانس آن میشود، نکاتی را دریافت کرد چرا که پشت هر المان تصویری آن فکر و قصهای وجود دارد که از برگرفته از نگاه کارگردان بر اساس روایت داستان به کمک این المانها است.
نویسنده: آلما حقیقی