به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار با جمعی از خانوادههای شهدای امنیت به حمله دوشب پیش رژیم صهیونیستی به برخی مراکز نظامی داخل کشور واکنش نشان دادند که برخی محورهای این صحبتها، راهبرد ایران در برابر اسرائیل را بهخوبی به نمایش گذاشت. تشکیل یک «ائتلاف […]
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار با جمعی از خانوادههای شهدای امنیت به حمله دوشب پیش رژیم صهیونیستی به برخی مراکز نظامی داخل کشور واکنش نشان دادند که برخی محورهای این صحبتها، راهبرد ایران در برابر اسرائیل را بهخوبی به نمایش گذاشت.
تشکیل یک «ائتلاف جهانی» علیه رژیم صهیونیستی، غلط بودن کوچکانگاری این حمله، ضرورت بهم خوردن محاسبات غلط رژیم صهیونیستی درباره ایران، ارجاع کیفیت نحوه پاسخگویی به مسئولان و اعتماد به تشخیص آنها، لزوم حفظ انگیزه، آمادگی و رشادتی که در ملت ایران وجود دارد، محورهای بیانات رهبری درباره اقدام نظامی اسرائیل علیه کشور بود.
۱- علیرغم آنکه برخی تصور میکردند ایران مرعوب شده باشد و بخواهد از مواضع خود عقبنشینی کند و یا تلاش مسئولان بر کوچکانگاری حمله اسرائیل باشد، صحبتهای رهبر معظم انقلاب نشان داد که اولاً نقض حریم هوایی ایران اقدام کوچک نیست و باید بهجای خود با کیفیتی که مسئولان تشخیص میدهند پاسخ داد و هم از طرفی پاسخ باید به نحوی باشد که محاسبات اسرائیل برهم بخورد.
در واقع این بیانات در امتداد خطبههای نمازجمعه نصر است که رهبر انقلاب با اشاره به دو اصل “عدم تعلل” و ” عدم شتابزدگی” فرمودند: آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، بهنظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.
۲- تلاش آیتالله خامنهای در همه سالها بر این بوده که ایران از جنگ حتیالامکان پرهیز کند؛ حفظ بیطرفی ایران در زمان جنگ اول خلیج فارس و یا حراست از کشور در بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ که آمریکا به افغانستان و عراق تجاوز کرد و همچنین حراست از کشور در برابر فتنههای مذهبی و ورود گروهکهای تکفیری مثل داعش که بخشهایی از عراق و سوریه را به ویرانی کشاندند و… تنها بخشی از تدابیر ضدجنگ بوده اما این ضد جنگ بودن به معنای غفلت از دشمن نیست بلکه ایران در طول سه دهه گذشته به آمادگی بالای دفاعی رسیده است؛ این توان بازدارندگی در شرایطی به دست آمده که علیرغم برخی کشورهای منطقه که تمام تسلیحات آنها وارداتی و گاه در خرید این جنگ افزارها از سوی قدرتهای غربی گاو شیرده خطاب شدند، کاملاً بومی و در شرایط تحریمی تولید شده و ایران را وارد چرخه کشورهای فروشنده ابزارآلات نظامی کرده است.
این راهبرد پرهیز از جنگ و ایجاد بازدارندگی هرچند ممکن است درصورت پافشاری دشمن بر درگیری با ایران از بین برود اما میتوان اعتماد داشت مدیریتی که سی سال ایران را در منطقهای که هیچگاه بدون جنگ و درگیری نبوده، در امنیت کامل حفظ کرده است، در صورت خطای راهبردی دشمن نیز مانع از آسیب جدی به کشور خواهد شد و براساس تعبیر اخیر رهبر معظم انقلاب، محاسبه غلط آنها به هم خواهد خورد تا وارد چرخه درگیری با ایران نشوند.
۳- ویژگی آیتالله خامنهای که موجب شده است تا وی در طول بیش از سی سال گذشته در منطقه غرب آسیا ایران را به درجهای از امنیت برساند که مردم در این شرایط احساس هراس نکنند و حتی علیرغم تجاوز از طریق حریم هوایی کشور، شاهد ترس و وحشت عمومی و یا صف فرار از کشور در فرودگاهها نباشیم، این است که ایشان هم تجریه مدیریت جنگ در طول ۸ سال دفاع مقدس را دارند (هم بعنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و هم در قامت رئیس جمهور) و هم از سوی دیگر به دلیل سابقه حضور در جنگ، مدیریتی به دور از واهمه و هراس و براساس عقل راهبردی در پیش گرفتهاند؛ مسئلهای که در تاریخ ایران به شدت کمیاب بوده و حاکمان در صورت هجمه خارجی به جای ایجاد حریمی در اطراف کشور و اداره جنگ براساس تدبیر و اقتدار، پا به فرار گذاشتند؛ عزیمت سلطان محمد خوارزمشاه به جزیره آبسکون در دریای خزر وقتی مغولها شهر به شهر ایران را در مینوردیدند یا تسلیم شدن شاه سلطان حسین براساس قضا و قدر الهی! در برابر محمود افغان، نمونههایی از گذشته رقتبار ایران در دوران حاکمانی است که اراده ای برای دفع خطر دشمن و دفاع از مردم نداشتند.
این مدل حکمرانی را در کلام رهبری میتوان مدل «شاه سلطان حسینی» نامید و ایشان چندین بار به تکرار و یا گرفتار شدن کشور به مسئولانی که مانند شاه سلطان حسین فکر کنند هشدار دادهاند؛ «برای استقلال و حفظ هویّت یک ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمّل این سختیها لازم است. شما تصوّر کنید اگر شاه سلطان حسین صفوی بهجای اینکه دروازههای اصفهان را بر روی مهاجمان میگشود… فکر میکرد که اگر به فکر مردم هستم در صورت تسلیم کردن شهر اصفهان، بلایی بر سر مردم خواهد آمد که از بلایی که در صورت جنگیدنِ با مهاجمان بر سرشان میآید کمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمیکرد. تاریخ اصفهان را نگاه کنید و ببینید بعد از آنکه مهاجمان وارد اصفهان، کاشان، مناطق مرکزی ایران، فارس و مناطق دیگر شدند، چه بلایی بر سر این مردم آوردند و چه کشتاری بعد از تسلیم شدن مردم کردند… »(بیانات در دیدار نمایندگان مجلس، ۲۸ خرداد ۸۲)
در قرون اخیر هم البته شیوه حکمرانی شاهان ایرانی بر همان مدار سابق میچرخید؛ تسلیم شدن ناصرالدین شاه در برابر انگلیسها بعد از فتح هرات و بخشیدن افغانستان به آنها و جدا شدن بخشهای متعددی از خاک ایران به ویژه نواحی شرقی در قالب معاهدهها در زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، بیارادهگی احمدشاه قاجار در برابر انگلیسیها و روسها در زمان تصرف نواحی جنوبی و شمال ایران در جنگ جهانی اول و قطحی بزرگ در ایران که منجر به کشتار قریب ۶ میلیون ایران براثر گرسنگی و شیوع آنفولونزای اسپانیایی شد و اگر پژوهش جامعی صورت بگیرد بدون شک ایران علیرغم اعلام بیطرفی در این جنگ، بیشترین خسارت جانی و مادی را متحمل شد، تسلیم شدن رضا شاه در برابر قوای متفقین و اشغال ایران در زمان جنگ جهانی دوم که مجبور به واگذاری سلطنت به فرزند خویش و تبعید به جزیره موریس شد یا بخشش جزیره بحرین در زمان محمدرضا پهلوی، تنها مشت نمونه خرواری از وادادگی حاکمان ایرانی و در پیش گرفتن شیوه شاه سلطان حسینی است؛ تا جایی که ۴ پادشاه آخر ایران هیچکدام در داخل کشور از دنیا نرفتند؛ یا فرار کرده بودند و یا تبعید شده بودند!
۴- هرچند تاریخ ایران نمونههایی هم از رشادت شاهزادگان و فرماندهان خود داشته است اما آنها نیز به دلیل همراه نبودن همه قوا و اصطلاحاً تک نفره اقدام کردن راه به جایی نبردند. سلطان جلالالدین خوارزمشاه و ایستادگی وی در برابر حمله مغول و یا عباس میرزا در زمان جنگ های ایران و روس، نمونههایی هستند که به رغم عدم موفقیت اما از آنها به نیکی یاد میشود ولی مشکل آنجا بود که دایره مرکزی حکومت یعنی پادشاه وقت در حفظ اتحاد کشور و یا ایجاد اندیشه دفاعی سست عمل کرده بود و همین موجب میشد که حتی در صورت پایکار بودن مردم، کشور به راحتی تسلیم شود.
آنچه در زمان دفاع مقدس موجب شد تا ایران در برابر ارتش رژیم بعث که از سوی دو بلوک شرق و غرب و کشورهای منطقه حمایت میشد تاب بیاورد و پیروز میدان باشد، حضور امام خمینی(ره) و «شجاعت» و اندیشه دفاعی او و همچنین فرماندهان و مسئولانی بود که اراده بر حفظ کشور و انقلاب داشتند و از حق ملت ایران دفاع می کردند و اندیشه حراست از کشور از مرکز به پیرامون منتقل شد؛ برخلاف گذشته تاریخی ما که هرگاه مردم قصد دفاع داشتند، هسته مرکزی قدرت به دلیل ناتوانی و بزدلی نتوانست از این ظرفیت استفاده کند.
۵- صلابت آیتالله خامنهای در سخنان اخیر نشان داد که همچون امام خمینی(ره) که در زمان جنگ کشور را با درایت اداره کرد، بر حفظ اتصال بین امت و امام تاکید دارد و تمشیت امور مثل گذشته براساس عقل و منطق و شجاعت پیش میرود و ضمن عدم اجازه به عادیسازی این حملات، و همچنین هیجانی تصمیم نگرفتن، تلاش ایشان و مسئولان برای تضمین امنیت ایران و ارتقای بازدارندگی است؛ مانند تدابیری که بارها در گذشته در طوی سی و اندی سال شاهدش بودیم و ایران بعد از چند قرن بهرغم بیشترین دشمنیها، میتواند نسبت به حفظ موجودیت خود احساس آرامش کند.
انتهای پیام/