تاریخ جهان از بعد از سال ۲هزار با نام شبکههای اجتماعی عجین شده و این شبکهها از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی را در واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها رقم زدهاند. اما چرا شبکههای اجتماعی تا این اندازه قدرتمند شدهاند؟ پاسخ این سوال به دو نوآوری فنی مهم در این شبکهها باز میگردد: دکمه […]
تاریخ جهان از بعد از سال ۲هزار با نام شبکههای اجتماعی عجین شده و این شبکهها از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی را در واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها رقم زدهاند. اما چرا شبکههای اجتماعی تا این اندازه قدرتمند شدهاند؟ پاسخ این سوال به دو نوآوری فنی مهم در این شبکهها باز میگردد: دکمه لایک و دکمه بازنشر!
این دو ویژگی اگرچه رنگ و بوی متفاوتی به شبکههای اجتماعی دادند، اما در عین حال، مسیر متفاوتی را نیز پیشِ روی این شبکهها و کاربران آنها قرار دادند. در سالهای اولیه پیدایش شبکههای اجتماعی، مردم عمدتا از این شبکهها به عنوان آلبوم عکس دیجیتال یا محلی برای مطلع شدن از حال خانواده و دوستانشان استفاده میکردند.
شبکههای اجتماعی در آن زمان یک فضای خوب و دوستانه را تشکیل میدادند که افراد در آنها بهترین رفتار خود را به نمایش میگذاشتند؛ یعنی دقیقا همان رفتاری که در زندگی عادی خود در دنیای واقعی داشتند. اما در سال ۲۰۰۹ همهچیز تغییر کرد. فیسبوک دکمه “لایک” و توئیتر دکمه “بازنشر” (یا ریتوئیت) را معرفی کردند تا نحوهی بازخورددهی ما به مطالب را به کلی تغییر دهند. فیسبوک بعدا با کپیبرداری از دکمه ریتوئیت توئیتر، دکمه “به اشتراکگذاری” را نیز به امکانات خود اضافه کرد. پس از آن، در عرض چند سال، تمام شبکههای اجتماعی دیگر هم دکمههای لایک و بازنشر مخصوص به خود را ایجاد کردند و از آنجا به بعد بود که این دو دکمه به کاربران قدرت دادند تا از طریق لایک کردن یا بازنشر کردن، محتوای موردنظر خود را به قول معروف “وایرال” کنند.
جاناتان هایدت (Jonathan Haidt) روانشناس اجتماعی در نشریه آتلانتیک میگوید: آسیبی که این دو دکمه با خود به همراه داشتند این بود که شبکههای اجتماعی را به کابوسآبادی تبدیل کردند که در آن، محتواهای اصیل و واقعی جای خود را به محتواهای نمایشی و بعضا دروغینی دادند که تنها هدف آنها، جذب لایکِ بیشتر، ریتوئیتِ بیشتر و بازنشرِ بیشتر بود. در واقع با معرفی این دو دکمه، “وایرال شدن” در شبکههای اجتماعی مفهوم پیدا کرد و رفته رفته وایرال شدن در این دنیای مجازی آنچنان اهمیت یافت که باعث ایجاد دوقطبیهای مختلف در متن جامعه شد و دنیای واقعی را تغییر داد. دلیل این اتفاق هم خیلی ساده بود: دکمه بازنشر یا بهاشتراکگذاری، فرآیند انتشار پستها در شبکههای اجتماعی را بسیار سریع و ساده کرده بود و آنچه کاربران بیش از همه بازنشر میکردند دقیقا همان چیزی بود که بیش از همه آنها را عصبی یا درگیر عواطف و هیجانات زودگذر میکرد.
در نتیجه، رسانهها، سیاستمداران، سلبریتیها و حتی کاربران عادی برای بهتر دیده شدن یا به اصطلاح وایرال شدن به مرور به سمت انتشار پستهایی رفتند که بیشترین اثرگذاری ممکن را میتوانستند روی احساسات مخاطبانشان داشته باشند…. و از دل همین اتفاقات بود که اخبار جعلی روز به روز از محبوبیت و گستردگی بیشتری بین کاربران شبکههای اجتماعی برخوردار شدند، چون جنس آنها دقیقا همان چیزی بود که برای وایرال شدن نیاز بود.
حال در چنین فضایی که دکمههای لایک و بازنشر، قدرت غیرقابل کنترلی برای تغییر واقعیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک جامعه پیدا کردهاند، تصور کنید اقدام یک اینفلوئنسر یا سلبریتی در انتشار یا بازنشر یک خبر جعلی یا نادرست چه تبعات وحشتناکی میتواند داشته باشد. تبعات چنین اقدامی حتی با حذف یا اصلاح آن پست نیز قابل جبران نیست، زیرا همانطورکه این ضربالمثل قدیمی میگوید: “تا حقیقت کفشهایش را بپوشد، دروغ به کل دنیا سفر کرده است! ”
بیشتر بخوانید