کارشناسان برای پایان عصر نفت هشدار دادهاند، کشورهای پیشرفته صنعتی و توسعه یافته با سرعت به سمت اقتصاد دانش بنیان پیش میروند. از سوی دیگر در کشور ما علیرغم تأکیدات صورتگرفته از سوی جامعه علمی و حاکمیتی، متأسفانه سالهای زیادی است که اقتصاد ایران از اتکای بیشازحد به نفت و درآمدهای حاصل از آن رنج […]
کارشناسان برای پایان عصر نفت هشدار دادهاند، کشورهای پیشرفته صنعتی و توسعه یافته با سرعت به سمت اقتصاد دانش بنیان پیش میروند. از سوی دیگر در کشور ما علیرغم تأکیدات صورتگرفته از سوی جامعه علمی و حاکمیتی، متأسفانه سالهای زیادی است که اقتصاد ایران از اتکای بیشازحد به نفت و درآمدهای حاصل از آن رنج میبرد. در مقام مطالعه ابتدا باید بررسی شود که آیا اقتصاد نفتی میتواند دانش بنیان شود و سپس راهکارهای این امر بیان شوند. بر اساس گزارش رقابتپذیری جهانی، توسعه اقتصادی کشورها و تغییرات ساختاری مورد نیاز برای رشد اقتصادی پایدار در سه مرحله معرفیشده است؛ در مرحله ابتدایی خلق ارزش عمدتاً از فروش مواد خام اتفاق میافتد، پساز آن اقتصاد صنعتی شکل میگیرد که رشد آن از طریق سرمایهگذاری بر تولید کالاهای صنعتی حاصل میشود. درنهایت و در مرحله سوم، رشد پایدار در فضای اقتصاد دانش بنیان حاصل میشود که از طریق نوآوری مداوم به خلق ارزش میپردازد. در حقیقت میتوان صنعتی شدن را نوعی گسترش ارضی اقتصاد دانست و دانشمحور شدن را گسترش عمقی که بهتدریج در فرایند پیشرفت اقتصادی میتواند رخ دهد. در چنین دیدگاهی امکان صنعتی شدن با درجات مختلفی از محتوای دانش بنیان وجود دارد، اما نمیتوان بدون صنعتی شدن به اقتصاد دانشمحور دست یافت، زیرا دانش تنها هنگامی از نظر اقتصادی اهمیت مییابد که منجر به خلق ارزش اقتصادی شود، بنابراین ارزش اقتصادی دانش منوط به کاربرد آن در تولید محصولات صنعتی و خدمات مرتبط با آن است که منجر به رقابتپذیری بیشتر با بهرهوری بالاتر میشود. با در نظر گرفتن مختصات کشورهای نفتی بهعنوان نقطه عزیمت و بستری که برای راهبردها و سیاستهای ممکن و مطلوب فراهم میآورد، مسیر و الزامات حرکت یک اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد صنعتی و دانشمحور، در برخی از جنبهها و کشورهای متفاوت است که فاقد این ویژگیها هستند. این تفاوت تنها مربوط به آسیبها و بیماریهای اقتصادی برخاسته از منابع طبیعی نیست، بلکه مزیتها و فرصتهایی نیز به این کشورها برای گام برداشتن در مسیر توسعه از آن برخوردارند، از سایر کشورها متمایز است. لذا شناخت مصیبتها و سعادتهایی که نفت برای کشورهای نفتی ایجاد کردهاست، به درک صحیح سیاسی جهت حرکت در مسیر دانش بنیان شدن کمک میکند. نفت بهعنوان مصیبت: آسیبشناسی اقتصادهای نفتی در مسیر تغییرات ساختاری براساس یک تعریف ساده از تعریف اقتصادهای مبتنی بر منابع طبیعی، اقتصاد نفتی به اقتصادی گفته میشود که بخش قابلتوجهی از درآمدهای آن ناشی از استخراج و فروش نفت به دست میآید. براین اساس، سهم فعالیتهای اقتصادی غیرنفتی اعم از تولیدات کالا و خدمات که خارج از بخش نفت اتفاق میافتد، در مقایسه با درآمدهای نفتی کمتر است. اقتصادهای نفتی را معمولاً زیرمجموعهای از اقتصادهای وابسته به منابع طبیعی طبقهبندی میکنند. اقتصادهای وابسته به منابع طبیعی به اقتصادهایی گفته میشود که بخش عمدهای از درآمدهای این کشورها ناشی از استخراج و فروش منابع طبیعی اعم از نفت، گاز و سایر ذخایر معدنی به دست میآید. از جمله آسیبهای اقتصاد نفتی به اقتصاد کشورها می توان موارد زیر را نام برد: افت بلندمدت موازنه تجاری و تلاطمات درآمدی بیماری هلندی و اثر برون رانی پیوندهای محدود با سایر بخشهای اقتصاد اختلال در اقتصاد سیاسی و مداخلات دولت اختلال در نهادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نفت بهعنوان موهبت: رویکرد تعمیق دانش در اقتصادهای نفتی اگرچه بخش عمدهای از همت علم اقتصاد و همچنین سایر شاخههای علوم اجتماعی بر تحلیل آسیبهای اساسی ناشی از اتکا به منابع طبیعی و به نوعی تبیین نظریهای مصیبت منابع متمرکز بودهاست، اما شواهد تاریخی در این زمینه یک دست و همسو نیست. بازخوانی دقیقتر و جامعتر تاریخ توسعه کشورهای متکی بر منابع در مواردی ابعاد مختلف نظری مصیبت منابع را نقض میکند. شواهد تجربی نشانگر آن است که رابطه میان بهرهمندی از منابع طبیعی و پیشرفت اقتصادی-اجتماعی کشورها میتواند از حالت آسیبی و تخریبی به شکل سازنده و فزاینده مبدل شود. اگر درآمدهای حاصل از این منابع صرف زیرساخت ها و سرمایه گذاری های تولیدی، پایه و دانش بنیان در کشورها شود. راهبرد دوقلو[۱]، راهکاری برای دانش بنیان شدن اقتصادهای نفتی راهبرد دوقلو، بهعنوان یکی از راهبردهای کلان اصلاحی در کشورهایی ارائهشده که به بخشی از آسیبهای ناشی از درآمدهای منابع طبیعی دچار شدهاند؛ هدف اصلی آن است که در عین رعایت منطق اقتصادی، امکانپذیری سیاستی و پذیرش اجتماعی نیز فراهم شود. راهبرد دوقلو که عمدتاً توسط «ریچارد آتی» نظریهپردازی شدهاست، برخاسته از مشاهدات موردی وی از تعدادی از اقتصادهای آسیبدیده و صادرکننده نفت و سایر فرآوردههای خام است که سعی میکنند تا حدی لوازم امکانپذیری سیاسی را در بطن این راهبرد کلان گنجانده و پیششرطهای موفقیت عملی سیاستهای اصلاحی را تبیین کند. براساس راهبرد دوقلو اگر حوزههای موجود در اقتصاد را به دو دسته آسیبدیده و غیر آسیبدیده تقسیم کنیم، نقطه آغاز برای اصلاح بخشهای آسیب ندیده است؛ یعنی فرآیند اصلاحات باید از جایی شروع شود که امکان پذیرش سیاستی و اجتماعی را فراهم کند و به تدریج و بدون اینکه کسی یا گروهی ضرر قابل توجهی کنند و یا به اصطلاح بازنده باشند، پیش رود. لذا در این اقتصادها برای اصلاح نباید از جایی شروع کرد که رانت زیادی در آن وجود دارد و مقاومت زیادی در این اصلاح صورت میگیرد. به این معنا که پس از انجام اصلاحات و راهاندازی مناسب الگوهای اقتصادی در سایر حوزهها، سودآوری آن حوزه های جدید به قدری بیشتر شود که سرمایهگذاران خود به خود به این سمت حرکت کنند و به نوعی مدیریت رانت جدید شکل بگیرد. در حال حاضر به این علت که حوزههای سرمایهگذاری غیرنفتی، جذابیت ندارد عملا جریان سرمایه به این سمت حرکت نمیکند. براین اساس به قانون گذاران و سیاستگذاران کلان کشور پیشنهاد می شود برای رهایی از اقتصاد نفتی (رانتی) و حرکت در مسیر اقتصاد دانش محور گامهای اولیه اصلاح را از بخش ها و صنعت هایی که کمتر دچار مصیبت های اقتصاد نفتی شده اند آغاز کند و با مدیریتی قوی، جذابیت این صنایع را برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی افزایش دهند؛ سپس با کارنامه ای قوی و تجربه کافی به سمت اصلاح بخش هایی از اقتصاد که بیشتر دچار مصیبت های منابع طبیعی شده اند، قدم بردارد. [۱] . Twin strategy محمدجواد فدائی؛ پژوهشگر دفتر مطالعات راهبردی رونق تولید