جمعه, ۲ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-11-22
تبلیغات
تبلیغات
کد خبر: 4761 |
تاریخ انتشار : ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۹:۱۷ |
298 بازدید
۰
2
ارسال به دوستان
پ

تاریخ فرهنگ ایران، حکایت گویای بزرگ مردانی است که بر صخره های سعایت ،مثنوی های سرفرازی نگاشتند .دستهایشان از آفرینش و اندیشه هایشان از پرورش لبریز است قدمهایشان صلابت آریا را ترسیم می کند و قلمهایشان شکوه ماندگار تاریخی که با تار و پود جغرافیای دست آویخته در خزر و دامن کشیده تا آبی همیشه فارس. […]

تاریخ فرهنگ ایران، حکایت گویای بزرگ مردانی است که بر صخره های سعایت ،مثنوی های سرفرازی نگاشتند .دستهایشان از آفرینش و اندیشه هایشان از پرورش لبریز است قدمهایشان صلابت آریا را ترسیم می کند و قلمهایشان شکوه ماندگار تاریخی که با تار و پود جغرافیای دست آویخته در خزر و دامن کشیده تا آبی همیشه فارس. از  گذرگاههای صعب گذشتند و بیستون به بیستون عشق آفریدند.
و بهمن بیگی از همان سیمرغ های قاف یقین بود که بر قله های سرفرازی درخشید و نام خود را بر کتیبه رادمردان راستین این سرزمین ماندگار کرد تا هر بهار دشتهای سبز زیر قدمهای دختران ایلاتی لبریز سرودهای شادمانه ای باشد که از پرچین رنگارنگ دامنهایشان تا بلندای عمود خیمه های سیاه با طنین شعر پارسی و آوای ریاضی در هم آمیزد و دستهای کوچک آشنا با گره های قالی ، فرش فردا را با تار علم و پود معرفت رج به رج ببافد و نقش های آینده را طرحی روشن اندازد.
نسیم که از میان ساقه های نازک رستنی های دشت می گذرد و کوه که دامن خود را با جلوه های پر نقش و نگار گلهای صحرایی می آراید. وقتی دشت پر از شمیم  گلهای وحشی می شود و زمین وقتی سفره برکت خویش را می گستراند گویی زمان لبریز طنین گامهایی می شود که روزی کودکی هایش را در میان خیمه ها جا گذاشت اما مهربانی هایش را به دست نسیم داد تا هرکجا خیمه ای به قشلاق و کومه ای به ییلاق برافراشته شد ،بذری افشاند.

بهمن بیگی که خود زاده کوچ بود، تاریخ زندگانی اش نیز با کوچ همراه  اما شاخه های اندیشه هر کجا گستراند ریشه هایش در همان عشق ایلاتی از چشمه های اصالت آب معرفت می نوشید و اینگونه بود که فراز و فرود زندگانی هرگز او را از جوهر ناب و صدق و صفای ایل جدا نکرد.

دلی داشت سودایی که در هوای سرفرازی ، عاشقانه هایش را با زندگی ساده مردمانی که خاستگاه فرهنگ و منش او بودند در هم می آمیخت و شیدایی هایش را در نغمه های نی لبکهای چوپانان می نواخت.

شعله ای که خواهد افروزد  ، روزی خواهد افروخت ، حتی اگر در هجوم طوفانها باشد…
این است چکیده زندگی تمام بزرگانی چون شادروان محمد بهمن بیگی بنیانگذار تعلیمات عشایر ایران که  نه از سختی ها گریختند ، نه از رنجها رمیدند، نه محرومیت ها پای اراده شان را سست کرد و نه شکست ها آنها را از رفتن باز داشت.
رفت و آمدی داشتیم و گاه گداری مطایبه ای. طبع منیعش غرور زیبای ایلات را در خاطر ترسیم می کرد و لبخندهایش شکوه خضوع.خانه شان انتهای کوچه ما  و سایه مهربان همسایگی اش بر سر ما.گاهی که دلتنگی روزگار بر قلبش سنگینی می کرد و  تارهای موی سپیدش گذر عمر  را پیش چشمهای ترسیم با ادب همیشگی اش ، از من می خواست سازی برایش بزنم و ترجیحش بیش بر سه تار بود تا سنتور  و او غرق در شکوه خاطرات گذشته گاه لبخند میزد و گاه قطره اشکی.

 محمد بهمن بیگی بزرگ معلم ایل

دقیق یادم نیست سال ۸۷ یا  ۸۶ بود جمعی از مربیان و هنرجویانم پیام تبریک روز استاد را در روزنامه خبر جنوب چاپ نموده بودند.بر حسب اتفاق در آن شماره روزنامه سه پیام تبریک برای من و یک پیام تبریک برای ایشان در صفحه  نخست روزنامه خبر جنوب درج شده بود. صبح روز ۱۲ اردیبهشت اوایل صبح و مقارن با توزیع روزنامه  خبر  مرحوم بهمن بیگی به منزل ما تماس گرفت و با صدای گرم همیشگی و لحن پیرانه ای که عزتش را می افزود  گفت بابا جون به هم سن های پدر تو درس داده ام و شاگرد تربیت کرده ام .حال تو سه اگهی تبریک داری و من یک آگهی.. !!!!و سپس افزود قول هوالله احد الله  صمد ؟؟؟!!!سپس  با خنده ای نمکی شروع به مزاح کرد. طنین صدایش در آن صبح بهاری برایم زیباترین پیامی بود که در طی سالها تدریس در یاد روز معلم به من داده شده بود.

“زنده یاد محمد بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش عشایری در ایران، از ایل قشقایی در شهرستان فیروزآباد استان فارس بود. وی کارش را از سال ۱۳۳۱ به تنهایی آغاز کرد و در طول ۲۸ سال مدیریت بر اداره آموزش عشایر، بیش از ۱۰ هزار معلم تربیت کرد و موسسات مختلفی از قبیل دبیرستان شبانه روزی عشایری شیراز، مرکز آموزش فنی و حرفه ای عشایر دختران و پسران، موسسه تربیت مامای عشایر و مرکز تربیت روستاپزشک و دامپزشک را بنیان گذاشت. وی همچنین توانست نخستین جایزه فرهنگی یونسکو را در سال ۱۳۵۳ به دلیل پیکار با بیسوادی دریافت کند. علاوه بر آثار فاخری از جمله عرف و عادت در عشایر فارس ، بخارای من ایل من ، اگر قره قاج نبود ، به اجاقت قسم ،تاریخچه مختصری از فعالیتهای اداره کل اموزش عشایر و طلای شهامت که توسط محمد بهمن بیگی به رشته تحریر و تقریر درآمده است،شاگردان این انسان فرهیخته نیز کتابهای زیادی پیرامون شخصیت، اقدامات و اثرات کار فرهنگی ایشان منتشر کرده اند.
با حضور استاد محمد بهمن بیگی و ایجاد دبیرستان و دانشسرای عشایری شیراز و تربیت معلمانی در مدت کم از بین بچه های عشایر ، سواد آموزی در بین عشایر قشقایی و سپس سایر ایلات کشور جدی شد و شوق و ذوق نوجوانان و جوانان برای تحصیل و معلمان برای تدریس و امکانات آموزش عشایر دست به دست هم داد تا جهشی عظیم در امر سوادآموزی عشایر برداشته شود.
استاد محمد بهمن بیگی یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۹ درسن ۹۰سالگی جهان خاکی را بدرود گفت.”
 جا دارد امروز  به بهانه دوازدهم اردیبهشت روز  معلم یادی از آن معلم واقعی نموده و برای شادی روح پاکش فاتحه ای قرایت نماییم.
یادش در خاطره ها جاودان و روح بلندش  در آرامش ابدی باد .

فعال رسانه ای و مدیر کانون فرهنگی هنری صبا *

    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط ادراك خبر در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • ارسال دیدگاه برای این مطلب مقدور نمی باشد!