اهمیت رشتههای علوم پایه در پیشبرد علم و توسعه مرزهای دانش، بر کسی پوشیده نیست و سالهاست که کارشناسان، مسئولین و سیاستگذاران بر لزوم توجه به این رشتهها تاکید میکنند. ولی علیرغم این توصیهها، به دلیل اینکه مسئولین به علم و پژوهش نگاهی «اقتصادی» دارند و به واسطه شرایط اقتصادی کشور، انتظار دارند که سرمایهگذاریهای […]
اهمیت رشتههای علوم پایه در پیشبرد علم و توسعه مرزهای دانش، بر کسی پوشیده نیست و سالهاست که کارشناسان، مسئولین و سیاستگذاران بر لزوم توجه به این رشتهها تاکید میکنند. ولی علیرغم این توصیهها، به دلیل اینکه مسئولین به علم و پژوهش نگاهی «اقتصادی» دارند و به واسطه شرایط اقتصادی کشور، انتظار دارند که سرمایهگذاریهای علمی و پژوهشی زودبازده باشند، توصیههای توجه به علوم پایه بیشتر در حد حرف باقی ماندهاند و در سالهای اخیر تغییری در شرایط رشتههای علوم پایه به وجود نیامده است.
به گزارش ادراک خبر، موضوع اشتغال دانشآموختگان رشتههای علوم پایه نیز موضوع جدیدی نیست و سالهاست که دانشآموختگان رشتههای ریاضی، فیزیک، زیستشناسی و شیمی با مشکل بیکاری دستوپنجه نرم میکنند. برخی از این فارغالتحصیلان به اجبار مشاغل نامرتبط با رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند و برخی دیگر به امید یافتن شغل مناسب، در مقاطع بالاتر تحصیلی تغییر رشته میدهند. به دلیل نگاه اقتصادی و پولمحور مسئولین، توجه به رشتههای علوم پایه در حد حرف باقی مانده است. چرا که رشتههای علوم پایه اصولاً به دلیل بنیادی بودن، دیر بازده هستند و سرمایهگذاری بر روی این رشتهها، سرمایهگذاری برای آینده است.
مشکلات رشتههای علوم پایه در رشته ریاضی بغرنجتر است و با وجود اهمیت این رشته، متقاضیان رشته ریاضی سال به سال در حال کاهش هستند و بیشتر متقاضیان کنکور به دنبال پذیرش در رشتههای پردرآمد هستند.
از نمودهای بیرونی این معضل، کاهش دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی مقطع متوسطه است. این مشکل به قدری شدت یافته که به گفته معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، رشته ریاضی در برخی دبیرستانها به علت عدم تقاضا تعطیل شده است! این مقام مسئول در آخرین آمار دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی در دبیرستانها گفته است که در حال حاضر ۱۴.۸۷ درصد از دانشآموزان در رشته ریاضی تحصیل میکنند.
در سالهای اخیر «ایسنا» بارها وضعیت رشتههای علوم پایه و رشته ریاضی را از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار داده است. در همین راستا، در گفتوگویی تفصیلی با عضو هیئتعلمی دانشکده ریاضی دانشگاه شهید بهشتی به بررسی دلایل بروز این معضل و کاهش متقاضیان رشته ریاضی پرداختیم.
بخش اول این گفتوگو به شرح زیر است:
دکتر زهرا گویا، عضو هیئتعلمی دانشکده ریاضی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با ایسنا، در پاسخ به این سوال که چرا دانشآموزان تمایلی به انتخاب رشته ریاضی ندارند، گفت: این موضوع مسئله جدیدی نیست و حداقل دو دهه است که با آن مواجه هستیم. در گذشته هشدارهای زیادی از طرف چند آموزشگر و متخصص در این حوزهها مطرح شده بود که اگر طرح و برنامه واقعبینانه و نگاه استراتژیک به این مسئله نداشته باشیم، این بحران آموزشی، دیر یا زود تمام جامعه را درگیر میکند.
وی با اشاره به سالهای ۷۹ تا ۸۱ که تعداد متقاضیان رشته ریاضی به نقطه اوج خود رسیده بود، توضیح داد: آن زمان، با یک اتفاق کمنظیر در ایران روبهرو بودیم و برای اولینبار ورودیهای رشتههای ریاضی فیزیک با ورودیهای رشتههای علوم تجربی در مدرسه تقریباً برابر شده بود و حدود ۳۰ درصد از دانشآموزان متقاضی رشته ریاضی بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دلایل این موفقیت را فعالیتهای بنیادینی دانست که از اوایل دهه ۶۰ شمسی شروع شد و اظهار کرد: این فعالیتها بهویژه، شرکت دانشآموزان دوره متوسطه ایران در المپیادهای جهانی ریاضی، برگزاری مسابقات ریاضی و برنامهریزی برای آموزش معلمان ریاضی از طریق راهاندازی مجله رشد آموزش ریاضی در افزایش متقاضیان رشتههای ریاضی فیزیک نقش داشتند. همه اینها دست به دست هم دادند تا ریاضی مدرسهای ایران حرکت کند و دستاورد چشمگیری داشته باشد. همه از اینکه تلاشها برای تشویق دانشآموزان به ریاضی جواب داده، خوشحال بودند؛ ولی متاسفانه با فاصله چند سال، این منحنی نزولی شد.
اقدامات دهه ۶۰ برای توسعه ریاضی مدرسهای
دکتر گویا، در مورد اقداماتی که در دهه ۶۰ برای توسعه ریاضی مدرسهای در ایران انجام شد، توضیح داد: در اوایل دهه ۶۰ ورودی به رشته ریاضی بسیار کم و حدود ۶.۵ درصد بود و مستندات نشان میدهد که اصلیترین علت آن، کمبود معلم ریاضی در ایران بوده است. در آن زمان در تمام ایران، تعداد مدرسههایی که رشته ریاضی داشتند، خیلی محدود بود و همان تعداد هم پاسخگوی نیازهای علاقهمندان به ریاضی و شغلهای وابسته به دانش ریاضی بود. البته در بسیاری از شهرستانها، تقریباً مدرسههای دخترانه فاقد رشته ریاضی بودند و به همین دلیل، دانشآموزان دختر مجبور بودند که رشتههای دیگر را انتخاب کنند.
وی ادامه داد: به تدریج که دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی بازگشایی شدند و رشتههای ریاضی توسعه پیدا کردند و آموزش عالی از انحصار چند دانشگاه خارج شد، به تدریج نیاز به تعداد معلمانی که لازم بود ریاضی تدریس کنند، افزایش پیدا کرد و مجله رشد آموزش ریاضی نیز با هدف آموزش ضمن خدمت معلمان ریاضی، تاسیس شد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: مجله رشد آموزش ریاضی، تنها مجلهای از مجموعه رشدهای آموزشی بود که دکتر حدادعادل؛ معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وقت و مهندس ابوطالبی؛ رئیس دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی در همان زمان، سرمقالههایش را نوشتند و تاکید کردند که دلیل تاسیس این مجله، فراهم کردن زمینه آموزش معلمان ریاضی است، نه اینکه محتوای تخصصی ریاضی در آن منتشر شود.
وی تاکید کرد: تاسیس مجله رشد آموزش ریاضی، راهاندازی مسابقات ریاضی و پیوستن به المپیاد جهانی ریاضی، سه قوامدهندهای بودند که کمک کردند ریاضی در مدرسه جان بگیرد و توسعه پیدا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از دلایل مهم و مؤثر را در توسعه رشته ریاضی، «حمایت ضمنی از دختران برای ورود به رشتههای ریاضی» دانست و گفت: نکته مهم این بود که در آن زمان، قانونی به تصویب رسید که تدریس در کلاسهای دخترانه باید تنها توسط معلمان زن و کلاسهای پسرانه توسط معلمان مرد، انجام شود و همین موضوع، یکی از انگیزههای دختران برای ورود به رشته ریاضی بود؛ زیرا دختران میدانستند که شغل مناسبی در انتظار آنها است.
وی ادامه داد: این محدودیت، اتفاقاً تبدیل به فرصت بیبدیلی برای دختران در ایران و وقوع اتفاق منحصربهفردی در دنیا شد که در مدت کوتاهی، تعداد معلمان ریاضی مرد و معلمان ریاضی زن تقریباً برابر شدند! این در حالی بود که به جای ارج نهادن به این دستاورد عظیم، با نگاهی فرودستانه و قیممآبانه به جایگاه زن در عرصههای علمی و اجتماعی، این فرصت را که میتوانست سرفصل نوینی در آموزش عمومی رقم بزند، به دلایلی که به یکی دو مورد اشاره میکنم، سوزاندیم.
استاد آموزش ریاضی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از مهمترین دلایل نزولی شدن تعداد متقاضیان دختر رشتههای ریاضی را «مدارس ویژه و باز شدن پای معلمان ریاضیِ مرد به مدارس دخترانه» دانست و تصریح کرد: از دهه ۸۰ به بعد، مدارس ویژه که مورد حمایتهای مختلف بودند و امکانات زیادی هم داشتند، قاعده بازی را به هم زدند. اکثر مؤسسان مدرسههای معروف و مذهبی و زنجیرهای، افراد سرشناس و از بین مدیران ارشد بودند و همانها بودند که پای معلمان مرد را به بهانه این که «ما معلمان زن توانا نداریم!»، به مدارس دخترانه باز کردند.
وی این بهانه را یک ادعای نادرست تاریخی دانست و توضیح داد: معلمان ریاضیِ زن در ایران با انواع محدودیتهای فراوان فرهنگی و اجتماعی دستوپنجه نرم کردند و با همت بالا و با کمترین حمایت و پشتوانه، وارد عرصه اجتماعی آموزش ریاضی شدند و صبورانه خود را ارتقا دادند و مسیر را برای سایر معلمان ریاضیِ زن هموار کردند. در صورتی که در «آییننامه اجرایی مدارس» که در جلسه ۶۵۲ شورایعالی آموزش و پرورش در تاریخ ۱۳۷۹/۵/۲۰ به تصویب رسید، نسبت به توانایی معلمان زن به دیده شک و تردید نگریسته شد و به جای آن که این ادعای نادرست اصلاح شود، بر آن مُهر تأیید هم زده شد.
این دانشآموخته رشته آموزش ریاضی دانشگاه بریتیش کلمبیا، به تاریخچه حضور معلمان مرد در مدارس دخترانه بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: مدارس فرزانگان در تهران و بعد شهرهای بزرگ، به دلیل ماهیت کارشان و تمرکز بر تربیت نخبگان، قویترین معلمان ریاضی مرد و زن را جذب کردند که امری طبیعی بود. ولی این اتفاق با آنچه که در مدارس ویژه رخ داد، تفاوت ماهیتی داشت. اغلب مدارس غیرانتفاعی (غیردولتی)، ابتدا با چراغ خاموش این کار را از کلاسهای فوقبرنامه شروع کردند. یعنی درسهای اصلی را با تلاش زیاد، معلمان زن تدریس میکردند و معلمان مرد که اکثراً دانشجویان جوان بودند، بعدازظهرها کلاس تست و نکته و نظایر آن برگزار میکردند.
وی ادامه داد: سپس آن کلاسها تبدیل به کلاسهای کنکور شدند و در حال حاضر، به طور رسمی در چهلویکمین جلسه کمیسیون معین شورایعالی آموزش و پرورش مورخ ۱۴۰۰/۵/۱۰، تغییراتی جزئی در «آییننامه اجرایی مدارس» مصوب ۱۳۷۹/۵/۲۰ ایجاد شد که در ماده ۳ آن آمده است: «مدارس به تفکیک جنسیت (پسرانه/ دخترانه) تأسیس و راهاندازی میشوند. تطابق جنسیتِ کارکنان مدرسه با دانشآموزان، الزامی است». سپس در بخشی از تبصره این ماده بیان شده که «استفاده از نیروی متخصص غیرهمجنس در مدارس دخترانه، صرفاً در پایه دوازدهم و به شرط فقدان نیروی متخصص همجنس، مجاز خواهد بود». این سیاستگذاریها، استراتژیک نیست و مشخص نیست که مستندات پشتیبان برای این تصمیمگیریها چیست.
گویا، در مورد ارتباط حرفه معلمی با روحیات زنان، گفت: شواهد تجربی و پژوهشی نشان میدهند که حرفه معلمی، با روحیه زنان عجین است و همیشه جزو علاقهمندیهای آنان بوده و بخش بزرگی از زنان، آینده شغلی خود را معلمی پیشبینی میکنند. این در حالی است که به جای حمایت از آنان، گاهی در مدارس ویژه، زحماتشان توسط دانشجویان مرد رشتههای مهندسی، نادیده گرفته میشود و متأسفانه بسیاری از والدین دانشآموزان در این مدارس نیز، از این وضعیت استقبال میکنند و این بیاعتنایی به توانمندی معلمان ریاضی زن، باعث ضربه زدن به ریاضی مدرسهای طی سالهای اخیر بوده است و انگیزه دختران را نسبت به ریاضی، کاهش داده است.
پیام برنامه درسی پنهان: ریاضی درسی مردانه است!
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: ادعای مستتر در این تصمیمها و سیاستگذاریها این است که زن فرودست است، پس بهتر است که دختران، بیخود دنبال رشتههای «سخت» و «مردانه» نروند! در حالی که افتخار بزرگ ایران و نابغه ریاضی جهان شادروان مریم میرزاخانی که ۲۲ اردیبهشت ماه سالگرد تولدش بود، تمام ذهنهای زنگزده آنهایی را که در جهان، ریاضی را مردانه به تصویر کشیدند، آشفته کرد! دریغ است که در ایران عزیزمان که میرزاخانیها در آن رشد کردند، چنین تبصرهای بزنیم!؟ این همان فرهنگی است که نانوشته، پیشفرضش این است که «معلم ریاضی مرد»، تواناتر از «معلم ریاضی زن» است و چنین استنباط میشود که چون پایه دوازدهم سرنوشتساز است، «به شرط فقدان نیروی متخصص همجنس»، دعوت از معلمان مرد برای تدریس مجاز است!
وی با تاکید بر این که «این تناقضها، به ریاضی مدرسهای ضربههای عمیق وارد کرده است»، گفت: چرا در حالی که زنان به دلایل گوناگون، علاقه زیادی به حرفه معلمی دارند و خدا را شکر، تعداد فارغالتحصیلان ریاضی زن زیاد است و بیش از ۱۵ سال است که اختلاف درصد ورودیهای دختران به رشتههای ریاضی و علوم پایه در دانشگاهها نسبت به پسران، به طور معناداری بالاتر است، همچنان به توانایی معلمان زنان با سوءظن نگریسته میشود؟
گویا، یکی دیگر از دلایل آشفتگیِ وضعیت ریاضیِ مدرسهای را سختی کار معلمان ریاضی عنوان و اظهار کرد: معلمان ریاضی، گاهی چند برابر بار آموزشی را نسبت به معلمانِ سایر رشتهها تحمل میکنند؛ برای مثال، یک معلم ریاضی پس از اخذ مدرک کارشناسی خود، بالقوه تا ۸ درس ریاضی مختلف را تدریس میکند. در حالی که تعداد سایر درسهای موضوعی مدرسهای در هر پایه، محدود است و با تنوع و تعداد درسهای ریاضی قابل مقایسه نیست و معلمان آن درسها، با چالشهای محدودتری برای تدریس و بازآموزی و توسعه حرفهای مواجه هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی خاطر نشان کرد: به دلیل اینکه شغل معلمی نسبت به اکثر مشاغل دیگر بسیار کمدرآمد است، معلمان و بهویژه معلمان مرد که طبق سنتهای فرهنگی و قوانین موجود در ایران، نانآور خانواده هستند، اگر وارد صنعت آموزش نشوند، نمیتوانند چرخ زندگی را بچرخانند. این در حالی است که صنعت آموزش، بیقواره و مستهلککننده است و ماهیت یادگیری را زیر سؤال میبرد. ولی به سبب زودبازده بودن آن، از طرف خانوادهها بسیار حمایت میشود و پول درگردش آن سرسامآور است. به همین دلیل معلمان ریاضی مرد بیشتر با این صنعت همکاری میکنند و این نوع «آموزش در سایه»، عملاً تیشه به ریشه آموزش عمومی و در این مورد، آموزش ریاضی زده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دلیل دیگری را که باعث نزولی شدن تعداد متقاضیان رشته ریاضی شده است، «نامشخص بودن آینده شغلی رشته ریاضی» عنوان کرد و گفت: رشته تجربی در نهایت یک آینده شغلی داشت که آن را جذاب میکرد و دانشآموزان تلاش میکردند با انتخاب رشته تجربی، به سمت رشتههای پزشکی و پیراپزشکی بروند. البته همین انگیزه هم در این سالهای اخیر و به خصوص در دوره دو ساله همهگیری کووید-۱۹، به شدت ضربه خورده است که شاهد آن، افزایش نگرانکننده میزان مهاجرت پزشکان و پرستاران مجرب به خارج از ایران است که اگر این روند ادامه یابد، انگیزه پزشک و پرستارشدن هم کمرنگ خواهد شد و ممکن است که کاهش تعداد ورودیها به رشته تجربی را به دنبال داشته باشد.
از کتابهای پرحجم ریاضی تا تغییرات ناگهانی نظام آموزشی
این استاد دانشگاه، مشکلات برنامههای درسی رشته ریاضی را یکی دیگر از دلایل عدم علاقه دانشآموزان به این رشته دانست و توضیح داد: برنامههای درسی که تجلی آن کتابهای درسی ریاضی است، پرحجم، سنگین، پراکنده و بدون انسجام است و متناسب با نسل دانشآموزیِ فعلی نیست.
وی با ذکر مثالی ادامه داد: برای نمونه، در پی اجراییکردن سند تحول آموزش و پرورش از سال ۹۰، ناگهان و بدون فراهم کردن زیرساختهای ضروری، نظام ۶-۳-۳، جایگزین دوره پنجساله ابتدایی، سه ساله راهنمایی، سه ساله دبیرستان و یک ساله پیشدانشگاهی شد و همه اینها با هم -نه تدریجی- اتفاق افتاد. همین تغییر، تعادل نظام آموزشی را بر هم زد و بهویژه، معضل بزرگی برای برنامه و کتاب درسی ریاضی و تامین معلم برای پایههای ششم و نهم شد. زیرا پایه ششم قبلاً سال اول دوره راهنمایی بود و معلم نیمه متخصص ریاضی داشت، در حالی که بیمقدمه، پایه ششم به دبستان منتقل شد و معلم پایه، باید تمام درسها را از جمله ریاضی، تدریس میکرد. پایه نهم هم که معادل سال اول متوسطه قبلی بود، دچار اختلالهای برنامهای جدی شد که تدریس آن، معلمان ریاضی را فرسوده کرد.
گویا ادامه داد: دورههای بازآموزی این دو پایه هم به گفته بسیاری از معلمانی که در آنها شرکت کرده بودند، به دلایل گوناگون، کمک زیادی به آنان نکرد. در نتیجه برای تامین نیروی انسانی، اتفاقهای ناگواری افتاد که باز شدن پای شرکتهای پیمانکار به آموزش مدرسهای، تنها یکی از آنهاست. در حقیقت و از روی استیصال، از هر کس که ممکن بود، کمک گرفته شد که سر کلاس، فردی به نام معلم حضور داشته باشد و مبصری کند و اسمش را بگذاریم آموزش! این ضربه بر پیکر آموزش ریاضی ایران، مهیب بود که اثراتش حالا دیده میشود.
این دانشآموخته رشته آموزش ریاضی دانشگاه بریتیش کلمبیا با اشاره به برنامه درسی جدید ریاضی، اظهار کرد: همزمان با این تغییرات، به استناد دو سند بالادستی؛ یعنی سند تحول آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی، تغییر برنامههای درسی ریاضی با رویکردی ایدئولوژیک، از پایه اول ابتدایی در دستور کار قرار گرفت و همزمان، کار تالیف کتابهای درسی ریاضی نیز آغاز شد. ولی به دلیل تغییرات وسیعی که ایجاد شده بود و با وجود برگزاری دورههای متعدد بازآموزی معلمان توسط مؤلفان در سراسر ایران، برنامه در اجرا، دچار چالشهای اساسی شد.
گویا در ادامه بیان کرد: به نظر میرسد که جهتگیری دورههای بازآموزی برای کتابهای تازهتالیف ریاضی این بود که معلمان «مجاب» شوند که برنامه جدید، نوآورانه است و ضروری است که تدریس آنها، با رویکرد ارائه شده انجام شود.
وی با ذکر مثالی عنوان کرد: تصور کنید یک معلم ابتدایی علاقهمند و عاشق که ریاضی و علوم را یاد گرفته تا در پایه خود آن را تدریس کند، یک دفعه با تغییراتی روبرو شده که در سابقه آموزشی خود، وجود نداشته و آن را تجربه نکرده بوده است. همچنین، پدر و مادرهایی که به فرزندان خویش کمک میکردند، آنها هم تجربه این تغییرها را نداشتند. این در حالی بود که پیدرپی تعداد مدارس زنجیرهای غیردولتی افزایش یافت و آنها از بحران اشتغال دانشآموختگان رشتههای علوم پایه و مهندسی بهره برده و افراد علاقهمند و توانمند و بیکار را با حداقل دستمزد، جذب کردند و مشکل کمبود معلم خود را برطرف کردند. در حالی که مدارس دولتی با تراکم بالای جمعیت دانشآموزی در هر کلاس، حداقل امکانات و فقدان زیرساختهای لازم، معلمانی خسته و تحت فشار، سردرگم و بدون قانع شدن برای تدریس برنامههای جدید ریاضی و آن همه تغییرهای غافلگیرکننده، به کار خود ادامه دادند. اینها بر کاهش ورودی به رشته ریاضی تاثیر زیادی گذاشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزایش بیرویه و بدون کارشناسیِ دانشگاههای متنوع و پردیسهای متعدد را عامل تاثیرگذار دیگری در بحران کنونی ریاضی ایران دانست و گفت: در مدتی کوتاه، ناگهان دانشگاههای جدیدی در ایران تاسیس شدند و به یکباره، تعداد مراکز آموزش عالی به طور عجیبی زیاد شد. خانوادهها خوشحال بودند که فرزندانشان دانشگاه میروند و طبیعی بود که از این بیرویهگی، استقبال زیادی شد. صنعت آموزش هم به سرعت دستبهکار شد و دامنه نفوذ خود را در سطح جامعه گستردهتر کرد و رسانه ملی هم بخش عمدهای از تبلیغات و برنامههای ویژه آموزشی خود را به این موضوع اختصاص داد. همچنین گسترش بیرویه مراکز آموزش عالی در ایران، استقبال و همراهی گسترده بخشی از دانشگاهیان را هم به همراه داشت.
وی ادامه داد: در این بحبوحه، مجوز تاسیس رشتههای ریاضی سریع اخذ میشد، زیرا به ظاهر، رشته ریاضی کمخرج بود و به آزمایشگاه و مواد و تکنولوژی و امکانات دیگر وابسته نبود و با چند کتاب مرجع و دو سه استاد مدعو، کارش جلو میرفت! دانشگاهها هم خوشحال از تعداد زیاد دانشجو، دورههای تربیت دبیر ریاضی خود را یکی پس از دیگری منحل کردند و به توسعه دورههای ارشد و دکتری مشغول شدند. این در حالی بود که آموزش عمومی با رشد سریع جمعیت در دو دهه ۷۰ و ۸۰، با افزایش جمعیت دانشآموزی و در نتیجه، بحران کمبود معلم مواجه شد، تعداد زیادی از مراکز تربیت معلم بسته شدند و همه اینها، زمینهساز تاسیس دانشگاه فرهنگیان شد. پس از تاسیس این دانشگاه، به سرعت، تعداد واحدهای آن به بیش از ۱۰۰ رسید و طبق اساسنامه آن، آموزش معلمان در ایران، در انحصار این دانشگاه واقع شد که چند سال بعد، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی نیز به آن اضافه شد.