وضعیت سینمای ایران به گونهای شده است که هر فیلمی که برچسب فیلم اجتماعی را دارد تنما را میلرزاند. چرا که میترسیم بعد از تماشای آن آنقدر به روحمان ضربه وارد شود که حتی دست به انتحار بزنیم! فیلم «بی مادر» اما از این دسته فیلم اجتماعیها نیست. این نکته از هنرمندی کارگردانیاش هم نیست؛بلکه […]
وضعیت سینمای ایران به گونهای شده است که هر فیلمی که برچسب فیلم اجتماعی را دارد تنما را میلرزاند. چرا که میترسیم بعد از تماشای آن آنقدر به روحمان ضربه وارد شود که حتی دست به انتحار بزنیم!
فیلم «بی مادر» اما از این دسته فیلم اجتماعیها نیست. این نکته از هنرمندی کارگردانیاش هم نیست؛بلکه اساسا «بی مادر» یک فیلم خنثی است که تکلیفش با خودش روشن نیست و یک سرگردانی خاصی در متن و کارگردانی وجود دارد.
«بی مادر» که اولین فیلم بلند سیدمرتضی فاطمی است، دست روی یک سوژهای تکراری گذاشته است که شاید اگر یکی دو دهه پیش ساخته میشد بحثبرانگیزتر بود. فیلم نه تنها در سوژه تکراری است، بلکه در پرداخت و روند قصه هم همان الگوی فیلمهای مشابه را تکرار کرده است و هیچ افزودهای نداشته است. حتی در همین الگوبرداری هم ناموفق است و میتوان گفت فیلمهای دیگر بسیار از «بی مادر» جلوترند.
داستان فیلم در رابطه با زن و شوهر پزشک و ثروتمندی است که برای حل مسئله ناباروری خود، به سراغ یک زن از قشر فقیر برای اجاره رحم میروند. حداقل پنج فیلم در سینمای ایران با چنین خلاصهای یا مشابه آن وجود دارد. فیلمهایی مثل تی تی، بهت، تمشک و با دیگران.
مشکل فیلم اما در تکراری بودن آن خلاصه نمیشود. فیلم اساسا پدر و مادر ندارد و اصلا مشخص نیست که میخواهد روی کدام شخصیت تمرکز کند؛ احساس شک مرجان به رابطه همسرش و مهروز، احساسات مادرانه مهروز در تضاد سوگ و سور فرزندانش یا امیرعلی که اصلا مشخص نیست چه احساس و چه فکری دارد.
فیلم همین اندازه پراکنده است و این پراکندگی در متن،موجب شده است تا بازیگران هم نتوانند از پس نقش برآیند. همگی خنثی هستند. حتی پژمان جمشیدی که در ابتدا از آن یک شخصیت غیرتی و عصبی میبینیم هم دو بار صدا بلند میکند و تمام میشود. در «بی مادر» خبری از کنش و واکنش نیست. نه برادر آنقدر غیرتی است، نه زن آنقدر شکاک و نه مهروز آنقدر مادرانگی دارد.
فیلم نکته امیدوارکنندهای برای ادامه تماشای مخاطب ندارد و اصلا خود فیلم هم انگار عجله دارد که تمام شود. مدت زمان کوتاه فیلم صرفا مجموعهای از تصاویری است که انگار میخواهند چیزی بگویند اما زبانشان نمیچرخد. حتی در حس مادرانگی در این فیلمی که اساسش بر این مسئله میچرخد، بسیار کم است و از این حس تنها به المانهای نخنما و تکراری اکتفا میکند.
«بی مادر» نه آنقدر اجتماعی است که اعصاب مخاطب را بهم بریزد و نه آنقدر دراماتیک که احساسات او را برانگیزد. این فیلم را میتوان در دسته فیلمهایی قرار داد که حتی یک بار دیدنش هم چندان مهم نیست. مانند کلیت فیلم، هیچ تاثیری در بر مخاطب دارد و نه بر جریان سینمای ایران. همینقدر خنثی و همینقدر بیهوده.