گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: چرا دست تلویزیون در پخش سریالهای جذاب و مخاطبپسند انقدر خالی شده؟ این سوالی است که این روزها هر کسی درباره سطح کیفی سریالهای تلویزیون میپرسد و به جواب مشخصی نمیرسد. مدیران تلویزیون نیز به جای پاسخگویی و ساخت سریالهای تماشایی، به تکرارِ ساخت سریالهای موفق گذشته بسنده […]
گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: چرا دست تلویزیون در پخش سریالهای جذاب و مخاطبپسند انقدر خالی شده؟ این سوالی است که این روزها هر کسی درباره سطح کیفی سریالهای تلویزیون میپرسد و به جواب مشخصی نمیرسد. مدیران تلویزیون نیز به جای پاسخگویی و ساخت سریالهای تماشایی، به تکرارِ ساخت سریالهای موفق گذشته بسنده کردهاند. کنداکتور تلویزیون پر شده از نام سریالهای تکراری که عددهای جلوی آنها هر سال بیشتر میشود؛ «نون خ ۵»، «زیر خاکی ۴»، «دودکش۲»، «بچه مهندس۴»، «پایتخت۶». با جبارآذین، نویسنده، منتقد سینما، تلویزیون و تئاتر به گفتوگو پرداختیم تا ببینیم چرا تلویزیون دیگر قادر به ساخت سریالهای جذاب با ایدههای نو نیست و فقط میخواهد روی چند اثر موفق گذشته که حالا به تکرار رسیدهاند، مانور بدهد.
ساخت سریالهای چند فصلی، اتفاق تازهای نیست و شنیدن خبر انتشار یا ساخت فصل جدید یک سریال برای طرفداران آن جذاب است؛ اما طی این سالها تعداد زیادی سریال ساخته شده که در چند فصل روی آنتن تلویزیون رفته و فقط تکرار خودشان بودهاند. این به تکرار رسیدن تا چه میزان بر جذابیت سریال برای مخاطب تاثیرگذار است؟
از مهمترین معیارهای تولید فصلهای جدید یک سریال تلویزیونی نظرگاه و دیدگاه مردم در ارتباط با چگونگی آن سریال و میزان موفقیت اجتماعی آن است. در واقع اگر قرار است که یک سریال ۳۰ قسمتی به سبب ویژگیهای هنری، مضمونی و محتوایی تداوم داشته باشد، برای ساخت فصلهای جدید باید در نظر گرفت که سریال با فرهنگ جامعه، سلیقه و نظر مخاطب هماهنگ باشد.
اما واقعیت این است که معمولا دیدگاه مردم در تولید فصلهای جدید یک سریال چندان لحاظ نمیشود و بیشترین انگیزه و دلیل تولید فصلهای مختلف یک سریال به دیدگاه سلیقهای مدیران تلویزیون مرتبط است. چنانچه قرار باشد فصل تازهای از یک سریال خوب ساخته شود، منوط به آن است که مردم و جامعه از آن استقبال کرده باشند؛ در غیر این صورت سریالها چون نتوانستهاند نظرات مثبت بینندگان را جلب کنند، در ساخت فصلهای بعد به تکرار و کلیشه دچار میشوند.
در این راستا کدام سریالها موفق بودند فرا از کلیشه و تکرار برای ساخت فصل بعد اقدام کنند؟
سریال موفقی همچون «پایتخت»، «نون خ» و «زیرخاکی» اگر در مبنای نظرگاه مردم وارد فصلهای مختلف شده بودند، به تکرار نمیافتادند. میتوان گفت پایتخت هم به تکرار افتاده است، با این حال اما سعی کرد با ایجاد داستانکهای فرعی و ورود شخصیتهای جدید به قصه سریال را تداومدار کند و به اصطلاح به آن آب ببندد.
اما نتیجه این امر دلزدگی و خستگی مخاطب از سریال را به همراه دارد؛ به گونهای که پس از سه فصل نمایش پایتخت به تکرار و کلیشه افتاد و اگر این اتفاق برای دیگر سریالها از جمله «نون خ» که فصل پنجم آن نیز به تازگی به انتها رسیده، تکرار شود و نظرها و خواستههای مردم در تولید فصلهای جدید رعایت نشود، نتیجه آن دور شدن مخاطب از تلویزیون و ریزش آمار آن است و بودجهای که متعلق به بیت المال است، برای ساخت اینگونه آثار هدر خواهد رفت. تولیدکنندگان این آثار باید نه تنها از طریق رابطه که از راه تولید آثار خوب تلویزیونی گزینش شده به ساخت فصلهای جدید یک سریال در امتداد کسب رضایت ملی تلاش کنند.
سالها پس از «مزد ترس» و سالها پیش از آن که «پایتخت» و «نون .خ» برای فصلهای متوالی ساخته شوند، سریال «زیر آسمان شهر» راه خود را پیدا کرد تا بتواند در سه فصل روی آنتن تلویزیون برود و مخاطبان را با خود همراه کند؛ امروز چه عواملی سبب شده تا سریالها همچون دهه ۸۰ و ۹۰ با اقبال مردم مواجه نشوند؟
یکی از مشکلات تلویزیون موضوع ادامهدار برخورد با چهرههایی است که تحت عنوان سلبریتی از آنها یاد میکنند. متاسفانه هنوز نتوانستهاند با این مساله به تعامل برسند که همه کسانی که با این عنوان در سینما و تلویزیون فعال بودند، دارای یک نوع گرایش و برخورد با هنر نیستند، لذا لازم است مجددا در این زمینه بازآفرینی فکری صورت گیرد و بخشی از این هنرمندان که پیشتر سریالهایی ساختند و دوران موفق تلویزیون را به خود اختصاص دادند، مجدد به این عرصه بازگردند. همچنین معتقدم سریالهایی همچون سریالهای ساخته سروش صحت، رضا عطاران و مهران مدیری امروز هم باید به نحو شایسته تداوم داشته باشد.
هنرمندان قدیمی چه میزان ازحضور در تلویزیون استقبال میکنند؟
تلویزیون در پرداختهای اقساط به هنرمندان بدعهدی کرده است، از این رو برخی از هنرمندان دیگر با این رسانه همکاری ندارند. لذا لازم است اگر مقرر شده حرکت تحولآمیز در عرصه ساخت و سریالهای مردمی صورت گیرد، باید هنرمندان حرفهای و کاربلد مجدد به تلویزیون بازگردند و از امکانات و تواناییهای هنرمندانی که در حال حاضر با این رسانه همکاری میکنند، بیشتر و در راستای خدمت به جامعه استفاده کنند. در غیر این صورت تولید سریالهای متوسط و کم کیفیت نه تنها تلویزیون را در میان مردم نمیبرد، بلکه روزبه روز آن را از مردم، مخاطبان و دیدگاههایشان دورتر میکند.
براساس نظرسنجیها سریالها کمتر از ۴۰ درصد مخاطب را با خود همراه کردهاند؛ با توجه به شرایط کنونی این آمار تا چه حد امکان افزایش دارد؟
شخصا نظرسنجیهای صدا و سیما را باور ندارم، چراکه در بسیاری از موارد نظرسنجیها به صورت علمی و واقعی انجام نشده و برمبنای تبلیغات مدیریتی مطالبی عنوان شده که با جامعه ما همسو نبوده است. آنچه در راستای نظرسنجیها عنوان میشود، بسیار پایینتر از انتظاراتی است که مردم از رسانه ملی دارند. مردم دوست دارند تلویزیونِ آنها به سمت پرداختن و توجه به مشکلات زندگی و مسائل جامعه حرکت کند؛ اما تلویزیون مسیر دیگری دارد؛ چراکه در غیر این صورت بیش از ۸۰ درصد از مخاطبان این رسانه به فیلمها و سریالها نگاه مثبتی داشتند و در واقعیت اینگونه نیست.
سریالهای خارجی در ابتدا تعداد فصول، قصه و بازیگران را مشخص میکنند و بر اساس اصول مشخصی سریال ساخته میشود. این موضوع تا چه میزان با سریالسازی در ایران متفاوت است؟
این مساله به موضوع و محتوای سریالها بستگی دارد و سازندگان سریالهای ایرانی به دنبال طولانی کردن سریالها درراستای استفاده تجاری هستند. برخی از سریالسازان ایرانی میتوانند ۱۰ قسمت از سریال را به زیبایی و در دو قسمت ارائه دهند، با این حال روند قصه را به کندی پیش میبرند تا به درآمد بیشتری دست پیدا کنند.
به طور مثال یک شخصیت از یک سمت به سمت دیگری میرود و این روند حدود یک دقیقه طول میکشد یا نمایش پنج دقیقهای از غذا خوردن یک خانواده ضرورتی ندارد؛ این در حالی است که هر دقیقه برای تلویزیون بسیار هزینه بردار است و این امر نشان میدهد هدف روایت داستان جذاب و هنرمندانه نیست و مقصود طولانی کردن سریال و درآمدهای دقیقهای از تلویزیون و بیتالمال است.
تلویزیون چگونه میتواند در میان مردم جای خود را پیدا کند و با اضافه کردن چه سریالی به کنداکتور خود استقبال مخاطبان را شاهد باشد؟
خرید و نمایش سریالهای خارجی از دهها فیلتر عبور میکند تا به نمایش گذاشته شود، در این راستا ممیزی و قیچی نقش اساسی دارند و بسیاری از این فیلمها به سبب عبور از مرز قیچی برای مخاطب جذابیت لازم را ندارند. حتی در سریالهایی که در شبکههای مختلف تلویزیون دارای مخاطب هستند، برخی از داستانها به دلخواه مدیران تلویزیون تغییر و قصه موضوع دیگری را روایت میکند.
اگر تلویزیون بخواهد با بعضی از تلویزیونهای شبکههای خارجی و همسو تولید مشترک داشته باشد، فصل جدیدی است که شاید بتواند در ایجاد جذابیتهای لوکیشنی، فضاسازیها و بهرهگیری از هنرمندان خارجی در کنار هنرمندان ایرانی تاثیر بگذارد و بهبود کیفیت سریالها را به همراه داشته باشد.
غزال ساری اصلان