گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: در گذشته رادیو شبهای خاموش خانوادههای ایرانی را روشن و با صفا میکرد و مردم با گوش سپردن به ترانهها، اخبار، داستانها و سریالهای رادیویی اوقات خود را سپری میکردند. یکی از کارهای ماندگار رادیو سریال «جانیدالر» است که در دهه ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ از «رادیو […]
گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: در گذشته رادیو شبهای خاموش خانوادههای ایرانی را روشن و با صفا میکرد و مردم با گوش سپردن به ترانهها، اخبار، داستانها و سریالهای رادیویی اوقات خود را سپری میکردند. یکی از کارهای ماندگار رادیو سریال «جانیدالر» است که در دهه ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ از «رادیو ایران» پخش میشد و گویندگی آن را در دهه ۵۰ جواد ساریاصلان و حسین توصیفیان بر عهده داشتند.
جواد ساریاصلان، شاید نام و تصویر او برای برخی از مردم آشنا نباشد، اما او همان کسی است که با صدایش اغلب اطلاعیههای دوران انقلاب و زمان جنگ را با جمله « تجهیزات ارتش بعث عراق، توسط دلاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به آتش کشیده و منهدم شد» به گوش مخاطبان رسانده و حالا در بستر بیماری افتاده و به دست فراموشی سپرده شده است. در این راستا با این پیشکسوت عرصه رادیو به گفتوگو نشستیم.
او میگوید متولد سال ۱۳۱۹ است و فعالیت خود را با تدریس درس عربی در مدارس راهنمایی و دبیرستان آغاز کرده و بازنشسته آموزش و پرورش است. پس از آن در سال ۱۳۴۸ دورههای گویندگی را گذرانده و در سال ۱۳۴۹ برای اولین بار از این راه درآمد کسب کرده و ۷۰۰ تومان را به عنوان اولین حقوق خود دریافت کرده است.
این گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون با بیان اینکه گویندگی نمایش جانی دالر، اعلام اسامی هنرپیشگان برنامهها، اجرای چند برنامه کودک و گویندگی اخبار زمان جنگ تحمیلی و اطلاعیههای انقلاب جمهوری اسلامی ایران را در کارنامه خود دارد، عنوان میکند: سریال جانی دالر پای ثابت برنامههایم بود و به همراه حسین توصیفیان این برنامه که مجموعهای رادیویی بود و هر قسمت به اجرای نمایش یک قتل اختصاص پیدا میکرد را گویندگی کردیم و همگان من را با جمله «اردتمند شما؛ جانیدالر» میشنیدند.
ساریاصلان با خواندن مصرع «یاد آن شب که صبا بر سر ما گل میریخت» از آغاز فعالیتش در این عرصه یاد کرده و میگوید: شاگرد ایرج گل سرخی موسیقیدان، ناصرالدین شاهحسینی داستاننویس و استاد دانشگاه، ابوالقاسم انجوی شیرازی و دو پیشکسوت دیگر نام آشنای رادیو بودم و پس از طی کردن دورههای گویندگی اولین خبر را ساعت ۱۶ عصر گفتم و خانواده در مسیر تهران به مشهد از رادیو صدای من را شنیدند.
او در خصوص حس و حال خود در زمان خواندن اولین خبر عنوان میکند: در اولین خبری که گفتم، قصد داشتم با صلابت قرائت و خود را به اساتیدم ثابت کنم، متاسفانه واژه «گام بعدی» را به اشتباه «گاو بعدی» تلفظ کردم اما خوشبختانه اساتیدم به سبب تازهکار بودنم از این اتفاق ایراد نگرفتند.
این گوینده پیشکسوت رادیو اظهار میکند: در آن زمان گویندگی اخبار ساعت ۱۶ الی ۲۱ شب را بر عهده داشتم و به توصیه محمد هاشمی رفسنجانی که رئیس وقت سازمان صدا و سیما بود، خلاصهای از اخبار تلویزیون را نیز میخواندم و در آن زمان بابت فعالیتم در تلویزیون هزینهای دریافت نکردم.
ساریاصلان درباره این امر که چرا به فضای دوبلوری ورود نکرده است، میگوید: گویندگان معروف نمیپذیرفتند در فضای دوبله نیز فعالیت کنم و معتقد بودند ابهت رادیویی ما از بین میرود. در آن زمان با ناصر احمدی و خانم مظلومی هم دوره بودم و با زنده یاد مسعود اسکویی نیز رفاقتی دیرینه داشتم.
او در خصوص فعالیتش در دوران انقلاب اسلامی نیز اذعان میکند: از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ در رادیو اخبار میگفتم و در سال ۱۳۵۷ برای انقلاب کوشیدم، اعتصاب کردم و در آن برهه در رادیو فعالیت نکردم. پس از آن اکثر اطلاعیههای جنگ را میخواندم و گاه همکارم با عنوان «محمود کریمی» آنها را به اطلاع مردم میرساند. در آن زمان جملاتم را با جمله « تجهیزات ارتش بعث عراق، توسط دلاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (واحد یک کشور)، به آتش کشیده و منهدم شد» آغاز میکردم و امروز به سبب بیماری که گرفتار آن هستم دیگر صدایی برایم باقی نمانده است و متاسفانه همدورهای هایم مرا فراموش کردهاند.
این پیشکسوت عرصه رادیو میگوید: در زمان انقلاب نیز اطلاعیهها را میخواندم. به یاد دارم یک شب میزبان احمد آقا، پسر حضرت امام خمینی(ره) بودیم؛ او را بوسیدم و گفتم لطفا شما هم از سمت من حضرت امام(ره) را ببوسید؛ چراکه به ایشان و خانواده او علاقه قلبی دارم.
ساریاصلان در خصوص خاطراتش از اول ین اجراهایی که داشته تعریف میکند و میگوید: در یکی از شبها که خلاصههای تلویزیون را میخواندم، پایه صندلی شکست، دست خود را به میز گرفتم و بدون صندلی به گزارشم ادامه دادم. با همه تعهدها و دلسوزیهایی که برای کارم داشتم اما در این مسیر به حقوق خود نرسیدم و با رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی درد و دلهای بسیاری دارم. البته در آن زمان عازم سرزمین وحی شدم و یکی از بهترین خاطرات دوران فعالیتم در رادیو مرتبط با سفرم به حج است.
او با تاکید بر علاقهاش به فضای تلویزیون اظهار میکند: تلویزیون را بسیار دوست داشتم اما از آنجایی که در مدارس راهنمایی و دبیرستان معلم بودم و کنجکاوی دانشآموزان بسیار زیاد بود، به سبب آنکه چهرهام را شناسایی نکنند و به درس خود برسند، از حضور در مقابل دوربین خودداری میکردم، با این حال اما شاگردانی داشتم که از روی صدا تشخیص میدادند که من شب گذشته اخبار گفتهام و محبت بسیاری به من داشتند.
این پیشکسوت عرصه رادیو میگوید: در چهارمین جشنواره خبر و برنامههای سیاسی در بخش گویندگی رتبه نخست را کسب کردم و به عنوان گوینده ارشد شناخته شدم.
ساریاصلان در ادامه به شعرهای خود که در مدح اهل بیت(ع) و ائمه اطهار(ع) سروده است، اشاره میکند و میگوید: در مدح اهل بیت اشعاری سرودهام که هیچگاه نتوانستم برای چاپ و ثبت آنها اقدام کنم. با این حال اما حال که دهه کرامت را پشت سر گذاشتهایم، صحبتهای خود را با بخشی از شعرم که برای امام هشتم سرودهام، به پایان میرسانم.
«آرزومندم بخواهی ازخدای مهربان، یکبار در دوران عمر
راهی مشهد شوم پای پیاده، چشمِ گریان یا علی موسی الرضا
تو بخواه از صانعِ هستی به لطف و فضل بیهمتای خویش
قسمتم هر روزه ساز، پای بوسِ نازنینت یا علی موسی الرضا
بر مشام جان رسد از آستان قدس تو بوی بهشت
تو طبیب دردهای بی دوائی، کن علاجم یا علی موسی الرضا
حق ام ابیها، جدهات زهرای اطهر، فاطمه خیر النساء
قفل حاجات فراوانم کریمانه گشائی از سخاوت یا علی موسی الرضا»