در تاریکی شب، چندین خودرو متوقف کردند و به سمت خودرو ما آمدند ، من که یک زن هستم پشت فرمان بودم و همسر و فرزندانم هم در خودرو بودند، از ترس زبانم بند آمده بود، اگر کمی دیر جنبیده بودم و اگر آن شتر یک قدم جلوتر گذاشته بود! در دل شب در حال […]
در تاریکی شب، چندین خودرو متوقف کردند و به سمت خودرو ما آمدند ، من که یک زن هستم پشت فرمان بودم و همسر و فرزندانم هم در خودرو بودند، از ترس زبانم بند آمده بود، اگر کمی دیر جنبیده بودم و اگر آن شتر یک قدم جلوتر گذاشته بود!
در دل شب در حال بازگشت از شهر هرات به سمت یزد بودم، وارد مسیر مروست به مهریز شده و با سرعت مطمئنه در حال حرکت بودم، جاده این مسیر ۲ بانده اما بسیار کم عرض است و نمی توان با سرعت رانندگی کرد.
در حالی که همه حواسم به جاده بود ناگهان چند هیکل بزرگ و قهوه ای رنگ را چند متری جلوی خودرو مشاهده کردم، نمی دانم ناگهان از کجا پیدا شدند، یک لحظه تصور کردم گردباد است اما وقتی آینه بغل خودرو به کله یکی از شترها برخورد کرد و صدای مهیبی داد تازه متوجه شدم جسم درشت اندامی که در جاده می بینم چند نفر شتر هست!
آینه بغل خودرو شکست و ماشین چند بار به چپ و راست منحرف شد اما چون سرعت زیاد نداشتم به هر زحمتی بود خودرو را کنترل کردم؛ جیغ بلندی کشیدم و ماشین را به کنار خیابان هدایت کردم؛ فرزندان خردسالم به شدت گریه می کردند و صدای یا ابوالفضل همسرم در ماشین پیچید.
بلافاصله از خودرو پیاده شده و به پشت ماشین نگاه کردم، چندین نفر شتر با آرامش در حال طی کردن عرض جاده بودند و شتری هم که به آینه خودرو برخورد کرده بود به ظاهر مشکلی نداشت؛ داشتم دعا می کردم تا زمانی که این شترها از جاده عبور می کنند خودرو دیگری از راه نرسد!
هنوز ترس و استرس از من جدا نشده بود که یکی از بانوانی که با خودرو از این مسیر عبور می کرد و برای کمک به من آمده بود لیوان آب قندی به دست من دادم و من را دلداری داد و وقتی به همه آنها اطمینان دادم که مشکلی نیست، رفتند و من ماندم و یک خیابان کم عرض و تاریک در پیش رو و خانواده ای که همه ترسیده بودند.
مسیر هرات تا یزد ۲۴۰ کیلومتر طول دارد و فقط بخش کوچکی از آن ۲ بانده هست که البته همین بخش کوچک هم بسیار کم عرض است.
وقتی از مروست خارج میشوی، ۲۵ کیلومتر مانده تا شهرستان مهریز وارد این جاده می شوی، مسیری که محل تردد شترهاست، شترهایی که روشنایی را دوست دارند و شبانگاهان، خود را به جاده می رسانند.
شترهایی که صاحبانشان، آنها را به امان خدا رها کرده اند، شترهایی که عامل ترس و مصدومیت و گاهی مرگ سرنشینان خودروهای عبوری می شوند آن هم در مسیری که محلی تلاقی مسافران یزد، کرمان و فارس است.
شیب های بلند و کوتاهی که در این مسیر وجود دارد گاهی موجب میشود که شترها را تا چند متری خودرو هم نبینی و وقتی از سرازیری پایین می آیی به ناگهان در جلوی خودرو آفتابی می شوند؛ حالا اگر سرعت داشته باشی اتفاقات ناگواری رخ می دهد .
تابلوهایی در مسیر با مضمون هشدار “خطر برخورد با شتر” مشاهده میشود اما چندان مثمرثمر نیست چون شترها شبانگاهان و به طور ناگهانی وارد این مسیر میشوند و فرصت تصمیم گیری را از راننده می گیرند.
گاهی دسته های ۱۰ تا ۱۵ نفره شتر وارد این مسیر میشوند و جاده را مرگبار می کنند.
به خبرهایی که طی چند ماه گذشته در مورد خطرات تردد شتر در این مسیر دریافت شده نگاه کنید ” برخورد پراید با شتر در مسیر مروست به یزد یک فوتی و سه زخمی بر جا گذاشت”، “برخورد خودرو با کاروان شتر در مسیر مروست یزد چهار مصدوم به جا گذاشت” .
یکی از مشکلات برخورد خودرو با شترها این است که وسیله نقلیه با پاهای شترها برخورد می کند و طبیعتا هیکل این حیوان به سمت خودرو پرت میشود که منجر به مصدومیت و مرگ سرنشینان می گردد.
شهروندانی که مدام از این مسیر عبور می کنند فقط می توانند در فضای مجازی، صدای اعتراض خود را به مسوولان و صاحبان شترها برسانند.
تا دیر نشده دست بجنبانید، شترهای زبان بسته هنوز هم در این مسیر با جان انسان های بی گناه بازی می کنند .
مسیر شهرستان هرات تا یزد که شهرستان مروست هم از آن می گذرد سه ساعت طول میکشد؛ این ۲ شهرستان در ۲۴۰ کیلومتری شهر یزد در جنوبی ترین نقطه این استان قرار دارند.