گروه تجسمی هنرآنلاین،عنوان نمایشگاه، «عشاقِ بیزمان، افقهای بیکران» است. جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ است و ما شاهد رونمایی از چهار دوره هنری صادق تبریزی ازجمله ریتمخطها و نقاشیهای انتزاعی این هنرمند هستیم. این جا و آنجای گالری، چهرههای آشنای هنرهای تجسمی دیده میشوند؛ هنرمندان و گالری دارانی همچون ایرج اسکندری، مرتضی اسدی، مژده طباطبائی، فرزانه […]
گروه تجسمی هنرآنلاین،عنوان نمایشگاه، «عشاقِ بیزمان، افقهای بیکران» است. جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ است و ما شاهد رونمایی از چهار دوره هنری صادق تبریزی ازجمله ریتمخطها و نقاشیهای انتزاعی این هنرمند هستیم. این جا و آنجای گالری، چهرههای آشنای هنرهای تجسمی دیده میشوند؛ هنرمندان و گالری دارانی همچون ایرج اسکندری، مرتضی اسدی، مژده طباطبائی، فرزانه اسعدی، آرمان استپانیان، شبنم طلوع، مهرداد فلاح، ایرج میرزا علیخانی، سهراب احمدی، بهرام حنفی، کیارش یعقوبی، احمد میرزا، مجتبی رمزی، رضا بنی اردلان، مجید احمدی، امیر یگانه و …
خصلتهای استاد از دید شاگرد
مهرداد فلاح هنرمندی است که ازسال ۱۳۷۱ شاگرد زنده یاد تبریزی بوده و دورههای دیگری را نیز به سفارش او نزد اساتید فنّ گذرانده است. فلاح که در کنار شاهین ترکمن گردآوری آثار این نمایشگاه را بر عهده داشته، در روز افتتاحیه درباره خصلتهای استادش میگوید: «استاد تبریزی خصلتهای برجستهای داشت. شاید برجستهترین آن، صداقت در هنرش بود. او که از لایههای سنتی و اصیل جامعه ایرانی برخاسته بود، پیش از هنرستان نزد پدرش که هنرمند سنتی در تزیینات الحاقی بنا بود با هنرمندان دیگری همچون بلوکی فر، قولر و مدبر همکاری میکرد و کارش را از یک زیر پله به منظور نگارش قطعات خوشنویسی آغاز کرد. من در عین حال که در هنرستان تحصیل میکردم نزد ایشان هم تلمذ کردم. البته این تحصیل آکادمیک با اصرار ایشان رخ داد و مرا تا تحصیلات عالیه با تاکید پیش بردند. استاد تبریزی که در مکتب قدما با شیوه قدیم آموزش دیده بود ،بر همان منوال که خود بعدها با متد جدید و پیشرفته در دانشکده هنرهای تزیینی آموزش دید، به نکات برجسته هر دو شیوه آگاه بود و سیر آثار او به سمت زیبایی و معرفت طی شد. »
نماینده خانواده صادق تبریزی درباره این نمایشگاه توضیح میدهد: «این نمایشگاه تمام دورههای کاری صادق تبریزی را دربر میگیرد و بیشتر روی ریتمخطهای این هنرمند تمرکز دارد. آثار ۴ دوره کاری صادق تبریزی ازجمله فیگور خطها و ریتمخطها، آبستره، اکسپرسیونیسم آبستره، مینیاتور مدرنها در این نمایشگاه به نمایش در آمده است.»
فلاح در ادامه با اشاره به این که از این پس سرتیفیکت های آثار مرحوم تبریزی توسط وی در محل گالری سهراب امضا و صادر میشود، بیان میکند: «این سرتیفیکت ها توسط این جانب به عنوان نماینده خانواده تبریزی در گالری سهراب امضا میشود و البته باید این را نیز بیافزایم که تمامی سرتیفیکت های قبلی، به قوت خود باقی است و در صورتی که بخواهند در سامانه ثبت شود، میتوانند مراجعه کنند و آنها را عوض کنند و هیچ گونه مبلغی بابت این مساله از مجموعه داران محترم دریافت نمیشود و لازم نیست هزینهای پرداخت کنند. این اطمینان داده میشود که سرتیفیکت های قبلی به قوت خود معتبر است فقط برای فرم جدید که مشخصات نماینده خانواده تبریزی در آن قید شده میتوانند به گالری سهراب مراجعه کنند و اینها را عوض کنند.»
استاد از نگاه مجسمه ساز
بازدیدکنندگان نمایشگاه آثار تبریزی از طیفهای گوناگونی هستند؛ از نقاش و مجسمه ساز گرفته تا منتقد و استاد دانشگاه. در میان آنها فرزانه اسعدی مجسمه ساز مطرح نیز دیده میشود که افزون بر سی و پنج سال است که در رشته مجسمه سازی با سنگ فعال است و به گفته خود، سنگهایی که کار میکند از یک گِرم تا پنجاه تُن وزن دارند. اسعدی درباره آشنایی خود با تبریزی میگوید: «من طی سالیان دراز کارهای صادق تبریزی را دنبال کردهام و به اعتقاد من جزو هنرمندان شاخص این سرزمین هستند. درست است که فیزیکشان در بین ما نیست، ولی نام و آوازه بلندشان همیشگی است. اعتقاد دارم وخواهم داشت که چقدر خوب است یک هنرمند که قلم واقعی در دست دارد همیشه نامش پایدار باشد و نسلهای بعد ازنگاه و تفکر و قلم او بهره مند شوند. به شخصه میتوانم بگویم زنده یاد صادق تبریزی تلفیقی از نقاشی مینیاتور، سقاخانه و هنر ایران قدیم را به تصویر کشیده است. ضمن آن هم اشعار و ابیاتی را در خلال قلمشان و در پس زمینه اثر میبینیم که مفاهیم کار را هزار چندان میکند. انتخاب تونالیته های رنگی، پرسپکتیوِ داخل اثر با توجه به این که کار تلفیق سقاخانه و مینیاتور است، همه اینها خییل خوب و به جا در این آثار نشسته است و شاید جذابیتی که دارد همین نکات خاصِ نهفته در این آثار باشد و همینها به زعم من کارهای این هنرمند را پخته میکند.»
اسعدی با بیان این که اگر بخواهد درباره یک هنرمند خاص و نامی همچون تبریزی حرف بزند شاید برای شرح یک تابلو یک دایره المعارف نیز کم باشد، میافزاید: «کارها بسیار عمیق است وبیان دارد. خیلی میشود با این آثار ارتباط برقرار کرد و این خیلی مهم است.»
استاد از نگاه یک مجموعه دار جوان
معین نوتاش مجموعه دار جوانی است که در روز افتتاحیه در نمایشگاه حضور دارد. نوتاش معتقد است در این نمایشگاه آثار نقاشیخط برجستهتر است؛ چرا که به زعم او، «این کارها کمتر دیده شدهاند و در این نمایشگاه بیشتر به آنها پرداخته شده.» این مجوعه دار، جذابیت این آثار را به دلیل دارا بودنتم سنتی ایرانی در قالب مدرن میداند و درباره چیدمان آثار نیز میگوید: «چیدمان و انتخاب آثار عالی بود؛ مخصوصاً چند اثری که روی پوست اجرا شده بودند که البته نقاشیخط نبودند. این کارها کمتر دیده شده است و گردآوری آنها در این نمایشگاه حائز توجه بود. آن سوارها دیده شده است؛ ولی کارهای روی پوست چشمگیرتر بود.»
همه چیز لذت آور و سرجای خود
شبنم طلوع، نقاش، عکاس و گالری دار که پیش از این در گالری خود آثاری از تبریزی را نمایش داده در سخنانی میگوید: «به کارهایشان علاقه دارم. ایشان از مینیاتور و سبک سقاخانهای آثاری پدید آوردند که از منظر تقارن و ترکیب بندی و هویت ایرانی بسیار ارزشمند است و خیلی خوب از همه اینها در ترکیب بندی اثر استفاده کردهاند. مخاطب وقتی کارهایشان را میبیند همه چیز لذت آور و سرجای خود است و میتواند خیلی خوشایند باشد.»
طلوع ادامه میدهد: «من کارهای آقای تبریزی را قبلاً دیده بودم ولی کار خط از ایشان کمتر دیده بودم. فرمها و ترکیب بندیهایشان خیلی برایم حائز اهمیت است و البته اشعاری که در آثار خود به کار بردهاند خیلی چشمگیر است.»طلوع که غیر از نقاشی گالری داری نیز میکند، عقیده دارد گالری داری حرفه بسیار دشواری است و افراد کمی هستند که شناخت و آگاهی کافی راجع به نقاشی و هویت ایرانی و خود اقتصاد هنر داشته باشند. او در پایان با بیان این که انتخابها در این گالری خوب است؛ دلیل این امر را شناخت و آشنایی کافی مدیر این مجموعه با هنر میداند.
نگاه نسل تبریزی به داشتههای خودشان بود
از دیگر بازدیدکنندگان این نمایشگاه ایرجِ میرزا علیخانی، نقاش، طراح گرافیک و استاد دانشگاه است که در سخنانی میگوید: «یکی از مهمترین مباحثی که باید اشاره کنم خود وجود این نمایشگاه است؛ آن هم از هنرمند بزرگ و پرآوازهای مثل صادق تبریزی که دیگر در بین ما نیست و هر از گاهی نامش را یاد کردن و نمایشگاه گذاشتن جای تقدیر دارد. می دانیم که تبریزی یکی از تک ستارههای هنر ایرانی است که در عرصه بازار هنر جایگاه بسیار ویژهای دارد و توانسته است خودش را دیکته کند به دنیای هنر از جایگاه ایرانی. من از این رو بر جایگاه ایرانی تاکید کردم که وقتی وارد حیطه هنر ایران میشویم، این که چه هنرمندی چه کاری را انجام بدهد جای تعمق دارد. همه هنرمندها اثری که خلق میکنند، زاده مرز و بوم خودشان است؛ ولی یک دسته نمادها و احساسهایی از آن هنر بیرون میآید که به سرعت ما را به واقعیت مکانیشان نزدیک میکند و به فوریت درک میکنیم و میفهمیم که این هنر متعلق به خطه ژاپن، چین، شرق یا غرب عالم است.
صادق تبریزی از آن دست هنرمندهایی است که مخصوصاً در زمانهای شروع به کار کرد که مکتب سقاخانه پا گرفت. سقاخانه داستان کوچکی نیست و احتیاج به تحقیقات زیادی دارد که اصلاً چه شد سه، چهار نفر دور هم جمع شدند و قصهای را بیان کردند که هنوز با گذشت شصت سال از شکل گیری آن، برای ما جذاب و قابل تعمق است و دربارهاش صحبت میشود. دلیلش آن است که به سوژهای که میخواستند با آن خلق اثر هنری کنند نگاه جذابی داشتند. سقاخانه در کشوری که آب وجود ندارد جدا از جنبههای مذهبی آن، پدیده زیبا و جالبی است؛ این که سر یک گذر، جایی درست کنیم که تشنگان سیراب شوند. از این رو جایگاه تبریزی ویژه است و به سرعت میفهمیم کارش شرقی است و شرقِ دور هم نیست….»
این استاد دانشگاه در ادامه ضمن اشاره به اهمیت و نقش نوشتار در آثار تبریزی، میافزاید: «در کُلّ روند هنریاش شاید نوشتار دیده نشود و شاید در تابلو چیزی از نوشتار خودش را نشان ندهد؛ اما با یک نگاهی عمیقِ فوری میبینیم در تمامی آثار ولو ذرهای نقش نوشتار بسیار برجسته است و هنرمند با این نقش نوشتار، بازی کرده و این نیست که فقط یک نوشته را آورده باشد. معلوم است برای تک تک این نوشتهها و شکل و رنگِ آنها تعمق شده است و این کار با حساب و کتاب صورت گرفته است.»
میرزا علیخانی درباره ایجابیت زیبایی در کار تبریزی و هم نسلهایش همچون اویسی و دیگران میگوید: «با نگاهی به فرهنگ و تاریخ ایرانی میبینیم به خاطر تهاجمهای مکرری که همیشه به این سرزمین صورت گرفته، هنر در زمانهایی رشد کرده که آرامش بر این خطه حکمفرما بوده است. ما در گذشته دور، در مملکتمان چند رشته هنری به معنای واقعی کلمه نداشتهایم که یکی از آنها نویسندگی در مفهوم عام آن است.
این البته جدا از آثار منثوری نظیر سمک عیار و داراب نامه و … است. در عوض تا دلتان بخواهید ما شاعر داشتهایم! تعداد بسیار زیادی شاعر، شاید هزاران هزار شاعر، در تاریخ ادبیات ایران داشتهایم. چرا شعر اینقدر جایگاه ویژهای دارد؟!چون شما آن سوالتان را در شعر پیدا نمیکنید! سختترین شعرها را حافظ میگوید، ولی آنقدر در لفافه و پیچ و خم بیان میکند که در ظاهر قابل دریافت نیست. «یاری اَندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟» این شعر، اوج خفقان و دهشت را در یک جامعه تصویر میکند. نمیتوانیم تصور کنیم چه وحشتی در آن دوران بوده است. «صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخواست/عندلیبان را چه پیش آمد هَزاران را چه شد؟» صادق تبریزی و هم نسلان اش در مقطعی ظاهر شدند که تمام کره زمین در یک حادثه شگرف قرار داشت. در جهان پدیدهای به نام اندی وارهول به وجود میآید. اینها یک بازنگری میکنند و نگاهی میاندازند به داشتههای خودشان که در آن هیاهو داشت گم میشد. در درجه اول یک ترس از فراموشی و نگاه نکردن به تاریخ همیشه گریبانگیر ما بوده است. از همه مهمتر آنکه حتی حاکمانمان هم علاقهای به تاریخ و گذشته نداشتهاند.»
راز پوستهای دباغی نشده!
احمد میرزا یکی دیگر از شاگردان صادق تبریزی جزو بازدید کنندگان نمایشگاه است که درباره آثار و نمایشگاه میگوید: «این چندمین نمایشگاه صادق تبریزی از پیشگامان مکتب سقاخانه و هنرنوگرای ایران است که به همت آقای شاهین ترکمن مدیر گالری سهراب و آقای مهرداد فلاح نماینده خانواده استاد تبریزی فراهم شده است. به هر حال چندین نمایشگاه در این گالری برگزار شده که هر کدام به لحاظ چینش و ارائه، خوانش متفاوتی از هنر استاد داشته و این نمایشگاه هم چنین است. صادق تبریزی مجموعههای متنوعی داشته و هنرمندی پُر کار بوده، نمیگویم هفتاد سال ولی لااقل شصت سال کار کرده است. کار حرفهای، جدّی و تأثیر گذار. در نتیجه خیلیها میآیند کارهای ایشان را ببیند و آنها را مطالعه کنند. نظرشخصی من این است که از آثار صادق تبریزی نباید نمایشگاهی بر پا شود. باید موزهای ایجاد کرد و کارها در موزه قرار بگیرد تا علاقه مندان بتوانند هر موقع اراده کنند این کارها را ببینند و البته نمایش صِرف آثار نیز بسنده نیست؛ بلکه نمایش آثار باید همراه با نقد و بررسی و پژوهش آثار باشد. استاد تبریزی الهام بخش خیلیها بودهاند، خودِ من تحت تأثیر ایشان بودهام و هنوز بعد از سالها وقتی یک کار جدید از ایشان میبینم، نکات تازهای از آن فرا میگیرم.»
این هنرمند نقاشیخط درباره تکنیک خط روی پوست تبریزی هم که از قضا طرفداران بی شماری دارد میافزاید: «از قدیم پوست به عنوان یک بستر مناسبِ نوشتن یا نقاشی کردن بوده است. کاربردهای رایج آن به این صورت بوده که پوست باید دباغی و نرم شود و مانند یک پارچه نرم برای کار آماده شود؛ ولی پوستهایی که استاد تبریزی کار کردند، پوست دباغی نشده گوسفند بوده که خشک و خیلی شکننده هستند. استاد میگفتند به طور اتفاقی با پوستی رو به رو شده بودند که دباغی نشده بود و از آن پس بخشی از آثار خود را روی پوست اجرا کردند. اعتقاد داشتند اتفاقات جالبی روی پوست افتاده و هر پوست، خودش به تنهایی یک اثر هنری است …»
نمایشگاه«عشاق بیزمان، افقهای بیکران» تا ۲۸ خرداد ادامه دارد. ساعت بازدید، همه روزه از ساعت ۱۱ تا ۲۰ و جمعهها از ساعت ۱۶ تا ۲۰ است؛ ضمن آن که گالری یکشنبهها تعطیل است. گالری سهراب در خیابان سمیه، بین مفتح و رامسر، شماره ۱۴۲ واقع است.