گروه سینما خبرگزاری هنر ایران: امیرحسین مهماندوست که سابقه کارگردانی بیش از ۵ اثر کوتاه را دارد، سال گذشته با فیلم کوتاه «گربه ماهی» در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و بیست و دومین جشنواره حافظ حضور داشت. فیلم «گربه ماهی» روایتگر داستان زندگی دختری است که در اولین […]
گروه سینما خبرگزاری هنر ایران: امیرحسین مهماندوست که سابقه کارگردانی بیش از ۵ اثر کوتاه را دارد، سال گذشته با فیلم کوتاه «گربه ماهی» در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و بیست و دومین جشنواره حافظ حضور داشت. فیلم «گربه ماهی» روایتگر داستان زندگی دختری است که در اولین روز اسبابکشی به منزل جدید خود با همسایه پر حاشیهاش وارد چالشهای مشترک ذهنی و رفتاری فراوانی میشود.امیر حسین مهماندوست که اکنون فیلمبرداری فیلم کوتاه «سکوتِ جهان» را به پایان رسانده است در گفتوگو با هنرآنلاین از چالشهای فیلمسازی اش می گوید.
دغدغه اصلی فیلم «گربهماهی» وسواس بوده است یا مهماندوست قرار است زیر لایه داستان وسواس پیام دیگری را به مخاطب القا کند؟
بسیار ممنون از اینکه به این نکته توجه کردید، در طی اینیک سال گذشته هرکجا فیلم به اکران درآمده کسی به این نکته اشاره نکرده و یا برای او این سؤال ایجاد نشده. در مرحله اول دغدغه اصلی ورود به سوژه این فیلم وسواس نیست درواقع تلاش داشتم تا نشان دهم انسان اگر در زندگی ضعفها و مشکلات خود را در جوانی اصلاح نکنند، در آینده به یک معضل مزمن تبدیل میشود که بهراحتی قابل اصلاح نیست و ممکن است مسیر زندگیشان را تحتالشعاع قرار دهد.
در پیش نویس اول فیلمنامه، کاراکتر مرد بود که تناقض بین وسواس و جنیست خودش جذابیت داشت اما درنهایت چون موضوع لکه روی صورت و حساسیت زنان نسبت به زیبایی ظاهری در فیلمنامه مطرح شد قرار بر آن شد تا شخصیت اصلی را یک زن قرار دهیم. این فیلم در ژانر کمدی فانتزی روایت میشود و یکی از ساب ژانرهای کمدی، تکرار است و درعینحال تکرار رفتار یکی از خصیصههای افراد وسواسی است که روی این ساب ژانر بهخوبی نشست.
در جایی به کوتاه شدن فیلمتان اشاره کردید دلیلش ممیزی است و اگر ممیزی به کارتان وارد شده دقیقا اختلاف بر سر چه صحنهای بوده است؟
فیلم همینالان به دلیل ممیزی نمیتواند در پلتفرمها اکران شود و وزارت ارشاد به دلیل حجاب شخصیت زن که کامل نیست فیلم را توقیف کرده است. درعینحال درجایی که اشاره به کوتاه شدن فیلم شده است به دلیل کمبود بودجه مجبور شدیم تا بخشهایی از فیلم را درآوریم و همین باعث شد تا صحنههای مهمی از فیلم حذف شود.
مگر متولیانی مانند انجمن سینمای جوان متعهد به کمکهای مالی به فیلمسازان نیستند؟
مسئولانی که بخش حمایتی از فیلمسازان کوتاه را بر عهدهدارند، بودجهای را بهعنوان سرمایه به فیلمساز میدهند اما زمان تولید اثر که باید پشت فیلمساز باشند پشت او را خالی میکنند. تجربه بدعهدی در دریافت بودجه حمایتی از مسئولان تنها به این فیلم ختم نشد و من در کار جدیدم که به تازگی تمام شده است دوباره آن را تجربه کردم. من به اعتبار قول و قرار مسئولان اکنون فیلمی را ساختهام که بهواسطه بدقولی آنها بدهی یکمیلیاردی به گردنم افتاده است.
بنده سال ۱۴۰۲ بهعنوان جوان برتر استان البرز معرفی شدم و عالیترین مقام یک استان که استاندار است شخص در جمع به بنده قول داده تا برای فیلم بعدی به نمایندگی از استان البرز از من حمایت مالی کند و بهواسطه این قول و جلساتی که برگزاری شد و هماهنگیهایی که با معاونین او انجام گردید وارد مرحله تولید شدم اما تا امروز یک نفر پاسخگو نیست و من بهواسطه این عهد الان درگیر یک بدهی یک میلیاردی هستم. مسئولانی که در مقام حرف فیلمسازان را امیدوارمی کنند اما زمانی که مرحله عمل میشود جواب تلفنهای فیلمسازان را نمیدهند. این باعث میشود اعتماد آدمها به مسئولان کم شود.
فیلم «گربهماهی» هم با همین مشکل مواجه است؟
فیلمنامه این فیلم را در اردوی انجمن سینمای جواب نوشتم و همانجا به من قول دادند که بودجه ساخت آن را تأمین میکنند.
چرا شما ابتدا قول و قرارهای مسئولان را به قراردادهای معتبر تبدیل نمیکنید بعد با بودجهای که میگیرید تولید را شروع کنید؟
در حقیقت من فیلمنامه گربهماهی را به دفتر انجمن سینمای جوان بردم اما در میتینگ دفتر انجمن جوان رد شد اما از دفتر انجمن با من تماس گرفتند و قرار شد برای فهم بهتر اعضای میتینگ من فیلم را بسازم و با خروجی نهایی برای دریافت بودجه اقدام کنم یعنی حمایت پس از تولید را دریافت کنم. اما بازهم در مرحله پس از تولید هم به دلیل حجاب رد شد. اما مسئله اینجاست که فیلمی که در شورای انجمن سینمای جوان رد شد چه طور توانست در جشنواره فیلم کوتاه پذیرفته شود. این تضاد در رفتار مسئولان آدم را شکِ میکند. اگر فیلم بد است و ضعف دارد چرا در جشنواره خودتان پذیرفته میشود و همین تضاد در وزارت ارشاد هم وجود دارد جایی که مجوز پخش در جشنواره فجر و فیلم کوتاه تهران داده میشود اما برای اکران در پلتفرم به آن ممیزی حجاب وارد میشود این تضادها چه سیگنالی را به فیلمساز وارد میکند؟ اینکه مسئولان برای رفع نیاز خودشان و پر کردن جشنواره فیلمها را میپذیرند اما بعد از اینکه کارشان تمام شد ممیزی وارد میکنند.
آیا جای خالی یک اساسنامه مدون در زمینه ممیزیها در سینما را احساس نمیکنید و اینکه چرا ممیزیها از فیلمی به فیلم دیگر و از مدیومی به مدیوم دیگر مدام در حال تغییر است و این فیلمسازان را هم دچار سردرگمی میکند!
اگر در فیلم بلند چند قاعده وجود داشته باشد، در فیلم کوتاه کلاً بر پایه سلیقه ممیزی اعمال میشود اینکه چرا فیلمی در جشنواره هست اما در اکران عمومی ممیزی میخورد مبین همین موضوع است. آیا یک اساسنامه یک آییننامه کلی وجود ندارد که فیلمساز همان روز اول این محدودیتها را بداند. اگر ممیزیها اصولی بود و مخاطب برایشان مهم بود با تغییر دولتها ممیزیها تغییر نمیکرد.
شاید همان بدحجابی گربهماهی را بتوانیم در سایر فیلمهای سینمایی هم ببینیم که به روی پرده اکران رفتهاند و به قولی از ممیزی عبور کردهاند بنابراین این پیشفرض را به ذهن کارگردان میدهد که میتواند همچین پوششی را در فیلم پیاده کند!
جالب آنجاست هماکنون فیلمهایی با مضامین غیراخلاقی روی پرده سینما و پلتفرمها در حال اکران است و هیچکس در مقابل شوخیهای جنسی در این فیلمها اعتراض و نظارتی ندارد در مقابل برای فیلمی مثل گربهماهی که در ژانر کمدی فانتزی تلاش دارد یک دغدغه اجتماعی رفتاری را مطرح و تبیین کند و هجو نیست به دلیل حجاب توقیف میشود. این تناقضات اصلاً برای من فیلمساز قابلهضم نیست.
«گربه ماهی» یک فیلم کمدی است که درعینحال که مخاطب را به خنده وامیدارد برای مخاطبش حرفی برای گفتن دارد و قرار است از دل یک روایت طنزگونه به فکر فرو برود، تفکری که با تلنگر همراه است اما این روند فیلمسازی در سینمای بلند کمدی ما اصلاً نیست و اگر هم باشد، به گوشه کار منگنه شده و آنقدر شعاری است که بیشتر مخاطب را زده میکند، چرا سینما در این مسیر گرفتارشده است؟
توجه به این نکته مهم است که در کشور ما هشت سال دفاع مقدس داشتهایم در این تجربه هشت ساله جوانانی با دستان خالی در مقابل پیشرفتهترین سلاحهای عراقی ایستادند و متعهدانه جنگیدند و ایستادگی کردند و با کمترین امکانات این خاک را حفظ کردهاند اگر به زمان امروزمان برگردیم کشورمان درگیر یک جنگ تمامعیار فرهنگی است اما بچههایی که در این جبهه در حال مبارزهاند دستشان خالی است، نه تنها، حمایت مالی نمیشوند بلکه، تمام سانسورها و محدودیتها متوجه آنهاست و توقع دارند که این بچهها معجزه کنند در این شرایط مدیرانی بر مسند مسئولیت نشستهاند که رأی به ساخت فیلمهایی میدهند که هیچ تأثیری بر فرهنگ و هنر این کشور ندارد بلکه تأثیر منفی هم داشته باشد در کنار آن از هنرمند دغدغه مندی که تلاش میکند بلکه قدم کوتاهی در ارتقا این فرهنگ گام بردارد سنگاندازی میکنند درعینحال مردم آن چیزی را میبینند که مسئولان انتخاب میکنند که روی پرده بنشیند بنابراین اگر ذائقه مخاطب ما به سمت فیلمهای کمدی بیمحتوا رفته است به این دلیل است که مسئولان برای مردم تجویز کرده اند، آیا خوراک فرهنگی مردم در این برهه حساس فرهنگی این دست از آثار است؟
فکر نمیکنید که سینمای امروز مافیایی اداره میشود؟
صد در صد همینگونه است. در سینما تنها به این سمت میرویم که فیلمساز تنها به فکر گیشه است و هیچ اصول اخلاقی هنری برای اثرش قائل نیست. فیلمهایی که بر پایه شوخیهای اینستاگرامی ساخته میشوند شوخیهایی که در فضای مجازی ترند شدهاند و در این فرایند سطح هنر و فرهنگ یک جامعه به آنجا میرسد که مردم تنها به سینما بیایند که بخندند و گیشه فروش داشته باشد. شاهد مدعای حضور مافیا کمرنگ بودن فیلمسازانی که در ده سال اخیر در جشنوارهها جایزه دریافت کردهاند اما امروز در میان فیلمسازان اثری از آنها نیست.
با این تفاسیر حتی مسئولان هم نمیتوانند آن را کنترل کنند درواقع از دست آنها هم خارجشده است!
همانطور که در صنعت ماشین مافیا حرف اول را میزنند و هیچکس از پس آنها برنمیآید در سینما هم به همین شکل است چراکه پول دست یک عده خاصی است که تنها آنها تصمیمگیرندهاند که پول کجا و چگونه خرج شود. ارگان دولتی هم از محتوایی حمایت میکند که خاص خودش است یعنی دغدغه ارگانها را باید بسازی و فیلمساز نمیتواند روی محتوا تعیینکننده باشد و عموماً انگ سفارشیسازی را به دوش میکشد و مبرهن است هر چه انگ سفارشیسازی بخورد ناخودآگاه در جامعه نسبت به آن گارد گرفته میشود هر چه قدر هم که حرف درستی بزند از طرف دیگر جریانی که سفارشی ساز نیست آثاری تولید میکند واقعاً ارزش دیدن ندارد.
درجایی نقدی به جریان فیلمسازی کوتاه داشتید بر این مبنی که این مدیوم به ورطه تکرار سازی افتاده است؟
بله باید خلاقیت را هم در این مسیر وارد کنیم. ما تاکی باید راجع به تجاوز و خیانت فیلم بسازیم و ببینیم.
درعینحال که به همان مضمون خیانت و تجاوز هم همیشه از یک زاویه دید یکسان نگاه شده است، همان زاویه نگاه تنها اسامی کارگردانها تغییر میکند؟
دقیقاً همین است کاراکترهای تکراری با سوژههای تکراری که همیشه حول جوانان رخ میدهد و حتی در این تکرار گروههای مختلف سنی هم نادیده گرفته میشوند. ما در جشنواره فیلم کوتاه که گلچین آثار یکساله است در هفتاد درصد آنها مضامین تکراری است.
روند اکرانهای جشنوارهای فیلم کوتاه چه گونه است، فرایند برگزاری را درست میدانید؟
جشنواره فجر مرجع انتخاب خود را جشنواره فیلم کوتاه قرار میدهد اینکه آثار پذیرفتهشده این جشنواره باشد اما چه طور جشنواره فیلم کوتاه را مرجع قرار میدهد که زمانبندی آن را نمیپذیرد و این تبعیض وجود دارد که جشنواره فیلم کوتاه آثار سه تا ۳۰ دقیقه را میپذیرد اما فیلم فجر در بخش کوتاه تنها آثار بیست دقیقه را میبیند در این تناقض بسیار از آثار خوب حذف میشوند.
از دیگر معضلات اکران جشنواره فجر است اینکه در امسال در افتتاحیه جوایز جشنواره فیلم کوتاه داده شد سبب شد تمام ذوق و شوق فیلمسازان جوان از بین برود یک فیلمساز کوتاه تنها در این رویدادها فضا و ظرفیت دیده شدن دارد و اکران فیلمهای کوتاه در کنار فیلمهای بلند این فضای دیده شدن را بهتر فراهم میکند که متأسفانه با زمان بندی بدی که صورت گرفت جوایز فیلم اولیها در افتتاحیه داده شد.
خبرنگار: هانیه شجاعی زند