ایران از المپیک با موفقیت در دو رشته کشتی و تکواندو برگشت. کشتیگیران همه رکوردهای تاریخ این رشته را شکستند و تکواندو هم در بانوان تاریخ سازی کرد و با چهار شرکت کننده ۴ مدال گرفت تا رکوردهای تاریخ ورزش را جابجا کند.
اما بعد از بازگشت قهرمانان کشورمان مهمترین سوژه ورزش ما شد درخواستی که اولین مدال آور تکواندو و جوانترین المپینهای ما از رئیس جمهور تازه داشت؛ مبینا نعمتزاده از پزشکیان خواست به او مجوز تحصیل در دانشکده پزشکی را اعطا کنند.
از آن روز به بعد همه چیز ورزش شده همین مسئله، یک روز شهربانو منصوریان به این درخواست کنایه میزند و روزی دیگر رسانهها از جملات رئیس دانشگاه پزشکی تهران اشتباه برداشت کرده و میگویند او از نظر قانونی این اجازه را ندارد.
دیروز نمایندگان مجلس از تغییراتی در قوانین صحبت میکنند و مشخص نیست فردا چه خواهد شد. این وسط مردم هم در فضای مجازی ابراز نظر کردهاند و کارشناسان نیز به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شدهاند.
یک گروه میگویند کسی که در المپیک مدال میگیرد نخبه است و همه کشورها برای نخبگان امکانات ویژهای در نظر میگیرند. وقتی دانشگاههای آمریکا به این قهرمانان ما پذیرش میدهند و آنها را بورسیه میکنند، چرا خودمان این کار را نکنیم؟
گروهی دیگر هم میگویند اگر مبینا نعمتزاده به خاطر تمرینات سخت المپیک نتوانسته درس بخواند و باید به او این رانت را بدهند، پس به نفرات اول تا دهم کنکور هم که به خاطر درس خواندن نتوانستند ورزش کنند مزایای مدال المپیک را بدهند، آنها هم که نخبه هستند!
این وسط همه یک چیز را فراموش کردند. در طول تاریخ ورزش ایران کم نیستند قهرمانانی که با تلاش و پشتکار زیاد و با تکیه بر استعداد خدادادی نه فقط در عرصه ورزش به موفقیتهای چشمگیر رسیدهاند، بلکه مثل افراد عادی در دانشگاه کنکور داده و در رشته پزشکی فارغ التحصیل شدهاند.
در عالم هنر هم از این نمونهها کم نداریم، مثلاً دکتر محمد اصفهانی اما در خود ورزش، مثلاً فوتبال ما مدیون امثال دکتر عباس اکرامی و دکتر امیرمسعود برومند است.
ما امثال دکتر علیرضا اسدی را به عنوان پزشک و دکتر زادمهر را به عنوان دندانپزشک داریم. دکتر دادکان یا دکتر ذوالفقارنسب نیز PHD در زیرشاخه های پزشکی مثل فیزیولوژی و آناتومی دارند.
ورزش ایران دکترهای زیادی از معتبرترین دانشگاهها در سایر رشته ها نیز دارد، مثل علوم سیاسی، جامعه شناسی یا حتی اقتصاد ورزشکاران ملی داشته و داریم که برخی مثل دکتر حسین راغفر شهرت علمی به مراتب بیشتری دارند تا شهرت ورزشی!
از امثال علی دایی یا عادل فردوسیپور، علیرضا دبیر، رسول خادم، علیرضا حیدری، حسن رنگرز و … نیز میگذریم که اگرچه ورودشان به عرصه دانشگاه با همان قانون قدیمی در زیر مجموعه رشتههای ورزشی تا مقطع لیسانس بود اما برای فوق لیسانس و دکترا تغییر رشته داده و مثل دانشجوی معمولی درس خواندند و مدرک گرفتند.
بد نیست نسل جدید با چند دکتر «واقعی» در ورزش آشنا شود؛
دکتر محمد رضا زادمهر
محمدرضا زادمهر، بازیکن و مدیر اسبق پرسپولیس سال ۵٣ در رشته تربیت بدنی پذیرفته شده بود. او درسال ۵۴ در رشته دندانپزشکی هم قبول و درسال ١٣۵٩، فارغالتحصیل شد. دکتر زادمهر در همان دهه ۵۰ و حین تحصیل ، بازیکن فیکس پرسپولیس و تیم ملی جوانان بود و در تهران و آمریکا مطب دارد.
دکتر محمد دادکان
بازیکن دهه ۵۰ پرسپولیس در زمان بازیگری مدرک کارشناسی تربیت بدنی را دریافت کرد، بعد از خداحافظی زودهنگام با فوتبال حرفهای توانست مدرک دکترای خود را در رشته فیزیولوژی ورزش دریافت کند. دادگان در۲۷ سالگی از فوتبال خداحافظی و پیشنهاد ریاست سازمان تربیتبدنی را رد کرد تا در دهه ۸۰ رییس فدراسیون فوتبال شود.
دکتر علیرضا اسدی
بازیکن بنیادشهید در دهه ۶۰ توسط دهداری به تیم ملی دعوت و در مسیر المپیک برای ایران بازی کرد. او همان زمان دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بود و بعدها دبیرکل فدراسیون فوتبال هم که شد کماکان مطب خود را داشت و دارد.
دکتر بیژن ذوالفقارنسب
در دهه۵٠ و درحین دوران بازی برای پرسپولیس و تیم ملی در المپیک و جام ملتها، مدرک کارشناسی گرفت و سال ۵٨ در بلژیک بورسیه شد. او درنهایت با کار و تلاش بسیار و بازی برای تیمهای کوچک و آماتور پول تحصیلاتش را فراهم کرد و در بروکسل مدرک دکترا گرفت و بعدها مربی تیم ملی در جام جهانی و سرمربی استقلال شد.
دکتر علیرضا نیک مهر
دروازه بان محبوب تراکتور در دهه ۷۰ و لیگ آزادگان همزمان دانشجوی پزشکی هم بود. دکتر نیک مهر متاسفانه خیلی زود از میان ما رفت اما خاطره بازیهای او برابر استقلال و پرسپولیس و اخلاق خوبش تا ابد زنده میماند.
دکتر بیژن حیدری
بهترین داور سالهای اخیر فوتبال ایران یک جراح ارتوپد حاذق است. او و برادرش پیام داوران مطمئن بازیهای استقلال و پرسپولیس هستند و دیدارهای افتتاحیه فصل ۲۴ را برای قرمز و آبی سوت زدند.
دکتر شیدا تخشا
مای پوش بانوان فوتبال در لیگ برتر بانوان پیراهن ذوب آهن را به تن داشت و دانشجوی پزشکی هم بطور همزمان بود.
دکتر ژرژ مارکاریان
از نسل دوم فوتبال ایران که بازی ملی را تجربه کردند. او پیراهن آبی تاج را هم در دهه ۳۰ و ۴۰ به تن داشت و از بهترین جراحان تهران بود که بعد انقلاب به آمریکا رفت و همانجا چشم از جهان فرو بست.
دکتر بیژن شهبازخانی
این ستاره بسکتبال ایران همدوره مصطفی هاشمی در تیم ملی و لیگ برتر بود. فوق تخصص کبد که نماینده مجلس هفتم هم شد تا در سیاست هم دستی داشته باشد.