گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران – بیتردید همۀ ما آدمهای خداباور و معتقد به روز حساب و کتاب، از گرفتار شدن در منجلاب گناه واههمه داریم و دلمان نمیخواهد که گناه بین ما و خدا فاصله بیندازد. با اینحال گناه ممکن است گریبانگیر ما بشود. یکی از مسئولیتهای مهم وعاظ و علمای دین پرهیز دادن […]
گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران – بیتردید همۀ ما آدمهای خداباور و معتقد به روز حساب و کتاب، از گرفتار شدن در منجلاب گناه واههمه داریم و دلمان نمیخواهد که گناه بین ما و خدا فاصله بیندازد. با اینحال گناه ممکن است گریبانگیر ما بشود.
یکی از مسئولیتهای مهم وعاظ و علمای دین پرهیز دادن مردم از گناه و کمک به آنها برای رهایی از این پدیدۀ شوم بهحساب میآید. در همین راستا حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا پناهیان، ماه رمضان سال ۱۳۹۸ موضوع منبر و بحث خودشان را به «رهایی از گناه» اختصاص دادند. محتوای منبر یک ماهه ایشان سال ۱۴۰۱ پیادهسازی و در قالب کتابی با همین عنوان یعنی «رهایی از گناه» چاپ و منتشر گردید.
رهایی از گناه تلاش میکند تا ضمن بررسی جنبهها و زمینههای مختلف نزدیک شدن به گناه، راهکارهای دور شدن از آن را به مخاطبش آموزش بدهد. بهعنوان نمونه پناهیان در فصل نخست این کتاب با سرتیتر «قدمهای متقاعد کردن انسان به ترک گناه»، شش قدم برای متقاعد کردن انسان به ترک گناه را تشریح میکند و هر قدم را بهطور مبسوط شرح میدهد. عناوین این شش قدم عبارتند از:
-
قدم اول داشتن زندگی با برنامه و منظم
-
قدم دوم منفعت طلب شدن انسانها؛ دین داری یعنی منفعت طلبی
-
قدم سوم: اهل مسابقه باشیم
-
قدم چهارم پذیرش زندگی در یک جهان منظم با نظمی آهنین
-
قدم پنجم توجه به حیات پس از مرگ
-
قدم ششم: انتخاب هدف و پاسخ به سؤال «بعدش چی؟»
استاد پناهیان در این اثر نکات و راهبردهای ارزشمندی را مطرح نمودهاند که بیتردید خواندن آن راههای تازهای را پیش پای مخاطب باز میکند. وی در سایر فصلهای کتاب به موضوعاتی همچون «حس پرستش و عبودیت»، «حس فرمانبری و اطاعت»، «حساس شدن به امر خدا مستقل از نفع و ضررش» و «حس انکسار پس از نافرمانی» میپردازد. هر کدام از این سرفصلها زیرموضوعات متعددی دارد و نگارنده با استدلال و توضیح، موضوع را به مخاطبش منتقل میکند. خواندن این اثر میتواند نگاه مخاطبش به مقولۀ گناه را تغییر بدهد و او را با آثار و ماهیت گناه آشنا سازد. همچنان که در بخشی از کتاب میخوانیم:
«گناه»؛ علامت کوچکی و حقارت انسان
وقتی جهان انسان بزرگ شد، کمکم پدیدهای به نام «گناه» برایش مهم می شود. وقتی لباس کسی خیلی تمیز باشد یک لکه کوچک نیز خودش را نشان میدهد. همینطور است که وقتی جهان کسی خیلی بزرگ شد، زشتی گناه برایش مشخص میشود؛ چون گناه علامت حقارت و کوچکی است. لذا گناه کردن برای انسان ننگ به حساب می آید، تا جایی که احساس میکند انجام یک گناه، او را نابود کرده است! به همین دلیل است که فرموده اند انسان گنهکار را سرزنش نکنید؛ چون ممکن است توبه کرده باشد و در آن صورت، هر بار که دیگران گناهش را به او یادآوری کرده و سرزنشش میکنند نابود میشود! نباید کسی را تحقیر کرد. حتی اگر بزرگوار نیست و توبه هم نکرده، نباید او را سرزنش کرد. نباید او را کوچکتر کرد؛ چون خود گناه علامت حقارت و کوچکی است.
گاهی معنای گناه ضرر کردن است گاهی معنایش «خلاف برنامه عمل کردن» است، گاهی معنایش «نپذیرفتن یک محدودیت و امر معقول است که در این جهان وجود دارد» اما در این مرحله از بحث ما -که بحث از معاد و آخرت – است معنای گناه «کوچک شدن» است.
در بخش بالا حجتالاسلاموالمسلمین پناهیان با با ترسیم جایگاه انسان و نسبت آن با گناه تلاش میکند که خواننده را به این باور برساند که با گناه کوچک میشود. بیشک هیچکس از حقارت و کوچک شدن لذت نمیبرد و کوچک شدن را نمیپسندد. ایشان در جای دیگری از کتاب، مراتب بالاتری را به مخاطبش نشان میدهد و به جنبههای دیگری از شأن و جایگاه انسان دیندار و مومن میپردازد:
اگر ملاقات خدا هدف انسان باشد…
وقتی «ملاقات خدا» را عالیترین هدف خودمان قرار دهیم کمکم محبت خدا به دلمان میافتد و کششی بسیار قوی نسبت به او پیدا میکنیم. امام صادق (ع) میفرماید: «وقتی محبت خدا سِرّ بندهای را روشن کند، آن بنده را از هر امر دیگری و هر ذکری غیر از ذکر خدا فارغ میکند.»
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «محبت خدا آتشی است که به چیزی نمیخورد، مگر اینکه آن را آتش میزند.» سپس میفرماید: «نور خدا بر چیزی نمیتابد مگر اینکه نورانیاش میکند و خداوند مانند ابر رحمتی است که وقتی بالای سر چیزی قرار گیرد آثار رحمت الهی آن را کاملاً فرامیگیرد و نسیم الهی به هر چیزی بخورد آن را به حرکت وا می دارد….» سپس میفرماید: «کسی که خدا را دوست داشته باشد خدا به او هر چیزی را از مال و ملک عطا میکند.» هرچند، چنین کسی به اینها نگاه نمیکند.
مثلاً درباره مقدس اردبیلی (ره) نقل شده است که شبی رفت تا از چاه برای وضو آب بکشد و نماز بخواند، اما بجای آب طلا از چاه بیرون آمد! او گفت: خدایا من آب میخواهم که وضو بگیرم… دوباره
دلو را به چاه انداخت، و باز هم طلا آمد خداوند به انسانهای عارف قدرت عنایت میکند اما این قدرت را به امثال ما نمیدهد؛ چون خراب میشویم. خدا به کسی این عنایت را میکند که توانایی کنترل قدرت خود را دارا است و با این عنایتها به او لذت میچشاند.
«گناه»؛ دورکننده انسان از عالی ترین هدف
با توجه به مطالب گذشته، وقتی این محبت به خدا و این رابطه به عنوان عالیترین هدف انسان – شکل گرفت، گناه همان چیزی است که می خواهد انسان را از خدا دور کند. از اینجاست که بحث «دین» شروع میشود. البته بعضی ایراد میگیرند که «اگر اینگونه دین را معرفی کنیم، در واقع دین را عارفانه توضیح داده ایم»، اما معرفی عارفانه دین چه اشکالی دارد؟!
حضرت امام (ره) میفرمود: «کسانی که مردم را به طور محض، فقط به صورت عبادات، دعوت میکنند و میگویند که شریعت جز این صورت و قشر معنا و حقیقتی ندارد، شیاطین طریق الیالله و خارهای راه انسانیتند.» کسی که دین را بدون ابعاد عرفانی آن آموزش بدهد و بگوید که دین فقط همین احکام شرعی است به دین خیانت کرده است.
برخی میگویند: «ما به ابعاد عرفانی دین و اتصال به خدا چه کار داریم؟! خدا گفته است این گناه است؛ خُب گناه نکن دیگر!» سؤال این است: «خُب برای چه هدفی گناه نکنیم؟ اصلاً خدا برای چه گفته
است که ما این کار را نکنیم؟» آن هدف عالی و بلند را بگو، آن هدف زیبا و نازنین را بگو؛ بگذار جانش تازه شود!
آن هدف بالا را چه کسی دریافت میکند؟ کسی که حتی اگر شده مقداری دارای شخصیت درستی باشد. وگرنه اصلاً به این سخنان زیبا گوش نخواهد داد چون در مراحل مقدماتی و ابتدایی گیر کرده است. چنین کسی برای عارف شدن آماده نیست.
شهید ابراهیم هادی شخصیتش طوری شکل گرفته بود که آمادگی عارف شدن را داشت. در بین خاطرات این شهید در کتاب «سلام بر ابراهیم» این داستان برای من بسیار جالب بود:
«شهید ابراهیم، وقتی نوجوان بود روزی پدرش او را دعوا کرد و از خانه بیرونش کرد و گفت تا شب برنگردد. شب که برگشت خواهرش پرسید: ناهار چه کار کردی داداش؟ ابراهیم گفت: برای پیرزنی کار کردم، مقداری پول درآوردم و با آن نان خریدم و خوردم.» شخصیت درست یعنی این؛ اینکه کسی وقت خود را به بطالت نمیگذارند و در فرصتی که برایش پیش میآید به جای رفتن دنبال تفریحات، به دنبال کسب درآمد و تأمین عزت خودش است، اینکه کار را عار نمی داند و برای پول درآوردن حاضر است برای یک پیرزن هم کار کند، در نوجوانی می خواهد روی پای خودش بایستد و همه اینها در شرایطی است که پدرش او را دعوا کرده است و او به جای قهر کردن و رنجور شدن برخوردی سازنده دارد.
امیدواریم شما هم این اثر را مطالعه نموده و خواندن آن را به دیگران توصیه بفرمایید. کتاب «رهایی از گناه» در ۳۲۰ صفحه منتشر شده است و علاقمندان برای تهیۀ آن میتوانند به درگاه اینترنتی http://panahianbook.ir/ مراجعه کنند.