به گزارش هنرآنلاین، یکی از سؤالات مهم در چند سال اخیر به حوزه سینمای ایران در رویدادهای بینالمللی برمیگردد. چه بخواهیم و چه نخواهیم حضور در جشنوارهها و رویدادهای مهم سینمایی و درخشش در آنها، اتفاق مهمی برای سینمای ایران به شمار میرود. فیلمهای ایرانی برای شناختهشدن و دیدهشدن بهتر در کشورهای دیگر و برداشتن […]
به گزارش هنرآنلاین، یکی از سؤالات مهم در چند سال اخیر به حوزه سینمای ایران در رویدادهای بینالمللی برمیگردد. چه بخواهیم و چه نخواهیم حضور در جشنوارهها و رویدادهای مهم سینمایی و درخشش در آنها، اتفاق مهمی برای سینمای ایران به شمار میرود.
فیلمهای ایرانی برای شناختهشدن و دیدهشدن بهتر در کشورهای دیگر و برداشتن یک گام بلند به سوی صنعتیشدن، باید در رویدادهای سینمایی بدرخشند. یکی از بهترین راههای دیدهشدن فیلمها همین است. در جشنوارههای سینمایی و رویدادی مثل اسکار تمام نگاهها به سمت فیلمهای برگزیده است و فیلمسازان با موفقیت در این جشنوارهها امکان معرفی اثرشان را به مخاطبان وسیعی در سطح جهان پیدا میکنند.
به طور کلی تمام تهیهکنندگان و فیلمسازان آرزوی درخشش در این رویدادها را دارند چراکه میدانند مسیر دیدهشدن فیلمشان در کشورهای دیگر با این درخشش تا چه اندازه راحتتر و هموارتر میشود.
نگاهی به آمار فروش بینالمللی سینمای ایران نشان میدهد مخاطبان کشورهای دیگر علاقهمندی بیشتری به تماشای فیلمهای کارگردانان موفق ایرانی در سطح بینالمللی داشتهاند. اصغر فرهادی که تا پیش از «جدایی نادر از سیمین» هیچ کدام از فیلمهایش در کشور دیگری اکران نشده بود، با موفقیتهای این فیلم در گلدن گلوب و اسکار، به فروش ۲۴ میلیون دلاری در جهان دست یافت.
تازه پس از «جدایی نادر از سیمین» بود که نام فرهادی بر سر زبانها افتاد و دیگر فیلم او به نام «درباره الی» با تأخیری چند ساله به اکران جهانی رسید. فیلم «فروشنده» هم چنین تجربهای را پشت سر گذاشت و پس از موفقیت در جشنواره کن و جایزه اسکار، توانست به فروشی ۹ میلیون دلاری دست پیدا کند.
دیگر کارگردان مطرح ایرانی در سطح جهان، مجید مجیدی است. مجیدی نیز پس از موفقیتهای «بچههای آسمان» به کارگردانی صاحب نگاه و سبک بین سینمادوستان جهان مطرح شد و با این فیلم به فروشی حدود ۲ میلیون دلار رسید.
عباس کیارستمی هم به واسطه درخشش فیلمهایش در جشنوارههای جهانی امکان اکران فیلمهایش در کشورهای دیگر فراهم شد، هر چند به خاطر سبک منحصربهفرد فیلمهایش، مخاطبان خاصی در سطح جهان پیدا کرد و فروش فیلمهایش هیچ گاه میلیون دلاری نشد.
سینمای ایران که در چند سال اخیر سودای پیداکردن بازارهای بینالمللی برای فیلمهایش داشته است، نیاز به دیدهشدن در رویدادهای مهم بینالمللی دارد. انتخاب «در آغوش درخت» به عنوان نماینده ایران برای اسکار ۲۰۲۵، همچنان محل بحث است. به هر حال هر کشور هر سال تنها یک فیلم را میتواند به آکادمی اسکار بفرستد و تمام کشورها تلاششان را میکنند بهترین فیلمشان در اسکار حضور داشته باشد.
«در آغوش درخت» به جهت انتخاب برای اسکار گزینه بدی نیست ولی با توجه به بودن فیلمی مثل «رکسانا»، کاش هیئت انتخاب اسکار با تأمل و بررسی بیشتری این انتخاب را انجام میداد. تجربه نشان داده است هیئت انتخاب و هیئت داوران بخش بهترین فیلم بینالملل اسکار، توجه زیادی به سوژه، داستان و نحوه روایت فیلم دارند.
برای آنها داستانگویی و چگونگی روایت فیلم از اهمیت بالایی برخوردار است. در تمام این سالها فیلمهای داستانگو، انتخاب اول داوران بوده است. با توجه به مؤلفههای «در آغوش درخت» سخت میتوان برای حضور این فیلم در فهرست نهایی نامزدها شانسی قائل شد.
یک مؤلفه دیگر در این میان تأثیرگذار است. اگر فیلمهای کشورهای دیگر به لحاظ کیفی چندان بالا نباشند و رقیبی جدی برای نماینده ایران به حساب نیایند، باز احتمال موفقیت «در آغوش درخت» بیشتر است؛ اتفاقی که در اسکار سال ۲۰۱۷ برای «فروشنده» افتاد و این فیلم در نبود رقیبی جدی به جایزه اسکار رسید.