حضور دکتر انوشه در دورهمیِ مدیری، سیل طرفداران فرهنگ هلاکویی، اکسپلور اینستاگرام هر ایرانی که بعید است نشانی از نفراتی، چون هلاکویی و انوشه خالی باشد، همه و همه نشان از گسترش نوعی از روانشناسی میدهد که یک فرد در راس آن قرار دارد به گزارش ادارک خبر به نقل از پایگاه خبری برترین ها: […]
حضور دکتر انوشه در دورهمیِ مدیری، سیل طرفداران فرهنگ هلاکویی، اکسپلور اینستاگرام هر ایرانی که بعید است نشانی از نفراتی، چون هلاکویی و انوشه خالی باشد، همه و همه نشان از گسترش نوعی از روانشناسی میدهد که یک فرد در راس آن قرار دارد
به گزارش ادارک خبر به نقل از پایگاه خبری برترین ها: روز گذشته سازماننظام روانشناسی کشور، اسامی افراد «غیرروانشناسِ بدونمجوز» را منتشر کرد که درمیان آنها نام چهرههایی چون انوشه، هلاکویی، ایمان سرورپور، علیرضا شیری و… به چشم میخورد. به همین بهانه بد نیست نگاهی به عملکرد آنها داشته باشیم.
حضور دکتر انوشه در دورهمیِ مدیری، سیل طرفداران فرهنگ هلاکویی، اکسپلور اینستاگرام هر ایرانی که بعید است نشانی از نفراتی، چون هلاکویی و انوشه خالی باشد، همه و همه نشان از گسترش نوعی از روانشناسی میدهد که یک فرد در راس آن قرار دارد، غالبا تعمیمدهنده هست و توصیههای کلی دارد، اتکا به نظرات نفراتی، چون هلاکویی و امثالهم آیا خوشبختی میآورد؟
این مدل از نصایح و توصیههای روانشناسی، به شکلی از کاسبی شبیه است یا واقعا دلسوزانه و راهگشاست؟ چرا این پدیدهها محبوب شدهاند؟ در اینجا کامنتهای دو اکانت از توئیتر را اینجا گذاشتیم، بحث و جدل موافقان و مخالفان را پشت هم آوردیم، شاید از میان نظرات به نتیجهای برسید، احتمالا نیاز داریم در اینباره بیشتر و بهتر تبادل نظر کنیم.
کلیپهایی از دکتر انوشه در شبکههای اجتماعی پربازدید شده که ادعای جالبی را درباره مردها و ازدواج مطرح کرده است. چندی پیش دکتر انوشه در یک کلیپ یک دقیقهای که صحبتهای قبل و بعدش مشخص نیست، میگوید: «خانمها این جمله را بنویسند که وقتی مردی به خانمش میگوید تنها تو را دوست دارم، دقیقا شبیه این است که یک زن قول داده که برود و مغازهها را بگردد، ولی هیچ چیزی نخرد. هیچ مردی روی کره زمین این جوری نیست مگر این که از ساختار مرد بودن خارج شده باشد!»
همچنین اظهارنظرهای دکتر انوشه در یک برنامه تلویزیونی درباره وضعیت معیشتی مردم در شبکههای اجتماعی پربازدید شد، او گفت: در کشوری که ۲۱۹ هزار شهید دادیم، ۳۰۰۰ صندلی مدیریتی داریم؛ یعنی به ازای هر صندلی ۷۳ شهید دادیم؛ برای هر یک صندلی یک کربلا را پشت سر گذاشتیم. اما چه کردیم؟ ملت چقدر باید تاوان بدهند؟
فرهاد قنبری درباره این افراد مینویسد: باور بفرمایید بیش از نود درصد این افرادی که به عنوان روانشناس و سخنران انگیزشی شناخته شده و برای خود دفتر و دستک عریض و طویلی راه انداخته و در تلویزیون و سخنرانی های مختلف بر صدر نشانده می شوند اگر در یک جامعه «خِرد سالار» زندگی می کردند، چنان از سوی جامعه طرد و به گوشه ای رانده می شدند که جرات سر بلند کردن نداشتند.
باور بفرمایید بیش از نود درصد کسانی که به اسم تحلیلگر سیاسی، به اسم فعال عرصه اقتصاد و بورس، به اسم هنرمند و کمدین و امثالهم شناخته می شوند در هر کشور دیگری بودند جایگاه و شغلی بهتر از علاف اینستاگرامی گیرشان نمی آمد.
باور بفرمایید اگر برای یک بار هم شده رسانه شیر پاک خورده ای پیدا می شد و اینها را به چالش می کشید که معنی این چیزهایی که سرهم می کنید چیست، دیگر از شرم از خانه خود هم بیرون نمی آمدند.
دکتر حمید پورشریفی، روانشناس سلامت و دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی در گفت و گویی با «روزنامه همشهری» در این باره گفت: فراموش نکنیم افراد متخصص هیچگاه نصیحت نمیکنند و به جای فرد برای او تصمیم نمیگیرند بلکه روشهای درست تصمیمگرفتن را بهخود فرد یاد میدهند. اما گاهی صرف داشتن تحصیلات، پروانه و مجوز فعالیت هم دلیل قاطع و کافی برای انتخاب درست نخواهد بود، بنابراین مداخلههای روانشناسی فقط نمیتوانند به فضاهای مجازی و اینستاگرامی و حتی گفتگو در اینگونه فضاها محدود شوند؛ در واقع مشاوره روانشناسی حتما باید از فضای لازم و واقعی هم برخوردار باشد؛ نه صرفا در فضایی مانند اینستاگرام.
بعضی افراد معمولا جذب گروههایی میشوند که فالوئر یا طرفداران زیادی (ولو با خرید فالوئر و غیرواقعی) داشته باشند، چون فکر میکنند کسی که مخاطبان زیادی دارد حتما میتواند برای گرفتن مشاوره هم قابلقبول و اطمینان باشد. این موضوع یکی از مواردی است که میتواند درفضای مجازی باعث خطای شناختی و اشتباه در انتخاب مخاطبان برای گرفتن مشاوره یا روانشناس متخصص شود.