به گزارش خبر ورزشی؛ جواد نکونام در بدبینانه ترین حالت هم فکرش را نمی کرد اینطور با تلخی تمام از استقلال جدا شود. او اگرچه سابقه بازیگری زیادی در استقلال نداشت ولی طبق آنچه خودش و خانواده اش ادعا می کردند همیشه تعصب استقلال را می کشید و از بچگی آبی دوست بوده است! نکونام از همان روزهای نخست سرمربیگری اش آرزوی نشستن روی نیمکت استقلال را در سر می پرورانید. این را می شد از تقابل هایی که با استقلال داشت (خصوصا دیدارهای رو در رو با فرهاد مجیدی) حدس زد. نکونام همیشه برای سرمربیگری در استقلال پالس مثبت می فرستاد و حتی در مقطعی که باشگاه تصمیم به قطع همکاری با محمود فکری گرفت یکی از گزینه های اصلی مدیریت وقت برای نشستن روی نیمکت آبی ها بود اما در آن روزها هواداران استقلال، فرهاد مجیدی را طلب می کردند و در نهایت احمد مددی با بی میلی و تنها به دلیل خواست هواداران، مجیدی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد.
در لیگ بیست و یکم هم که در مقطعی از فصل استقلال نتایج خوبی نگرفت صحبت از مذاکره مصطفی آجورلو با نکونام برای جانشینی مجیدی بود اما در نهایت فرهاد در استقلال ماندگار شد تا بعد از ۹ سال قهرمانی رویایی را برای آبی ها رقم بزند. بعد از جدایی ناگهانی مجیدی باز هم صحبت از حضور نکونام در استقلال شد اما هواداران شوکه از رفتن فرهاد، فقط سرمربی خارجی می خواستند. در آن مقطع حتی هواداران استقلال پا را فراتر از مخالفت گذاشته و برای نکونام پیغام های تهدیدآمیز می فرستادند تا سرمربی استقلال نشود. با تصمیم آجورلو، ریکاردو ساپینتو جانشین مجیدی شد و اگرچه تیمش زیبا و چشم نواز بازی می کرد اما دیوانگی های مربی پرتغالی بلای جان آبی ها شد به طوری که هواداران استقلال دست به دعا شده بودند تا هرچه زودتر از شر این مرد دیوانه رها شوند.
استقبال باشکوه استقلالی ها از آقای لالیگایی!
آن روزها دوباره نام نکونام مطرح شد؛ این بار ورق برگشت و این استقلالی ها بودند که دوای درد تیم شان را در دستان یک مربی جوان و با دانش که اتفاقا خیلی هم به استقلال تعصب دارد، می دیدند. خواهش ها و التماس ها به دایرکت اینستاگرام نکونام کشیده شد و او با سلام و صلوات روی نیمکت استقلال نشست. شعارهای احساسی با تم «جواد لالیگایی» در ورزشگاه ها طنین انداز شد. همه چیز داشت خوب پیش می رفت اگرچه به نظر می رسید حاشیه در استقلال حرف اول را می زند. وجود افراد معلوم الحال در اطراف استقلال که از آنها به عنوان نزدیکان آقای سرمربی یاد می شد، درگیری های مدام با مدیریت، خریدهای عجیب و اخبار ناامیدکننده ای که از رختکن استقلال مخابره می شد و در نهایت هم کودتا علیه تیم مدیریتی علی خطیر باعث شد پایگاه نکونام بین هواداران تاحدودی متزلزل شود. با این حال حمایت ها از آقای سرمربی ادامه داشت اگرچه استقلالی ها سبک فوتبال تیم شان و رفتار کادرفنی در کنار زمین را دوست نداشتند و اینها را در شان استقلال نمی دانستند. با این حال استقلال نتیجه می گرفت و تا سه هفته پایانی هم مدعی قهرمانی بود اما ناگهان همه چیز رنگ عوض کرد؛ استقلال که جام حذفی را از کف داده بود قهرمانی را هم به پرسپولیس واگذار کرد اگرچه نکونام مدعی بود استقلال جام شرافت را برده اما واقعیت این بود که جامی به آبی ها داده نشد!
فقط برو!
بعد از پایان لیگ پارسال انتقادها از نکونام بالا گرفت اما او هنوز تاحدودی در میان هواداران پایگاه داشت ولی ناکامی ها مقابل پرسپولیس، عملکرد شبهه برانگیز در نقل و انتقالات، دعوای مدام با مدیریت، بهانه گیری های متعدد، ترسو بودن استقلال در مستطیل سبز، برخوردهای خشونت آمیز با هواداران در ورزشگاه و تهدید و فحاشی به خبرنگاران منتقد باعث شد او حتی اگر حمایت نیمی از هواداران را در اختیار داشت آن را هم از دست بدهد. درواقع هواداران استقلال خشمی از نکونام داشتند که شکست در دربی با آن سبک فوتبال زشت و دفاعی، آن آتش را شعله ور کرد و انگار که استقلالی ها یکپارچه آتش شدند و افتادند به جان نکونام و البته مدیریت. شرایط برای جواد لالیگایی به طوری وحشتناک شد که تجمع صبح فردای دربی به طور عجیبی همراه شد با شعارهای تند علیه نکونام؛ از دلالی و خرافاتی بودن گرفته تا ترسو بودن و … عصبانیت استقلالی ها از نکونام به حدی بود که حتی برد مقابل السد هم دردی را دوا نمی کرد و بخش زیادی از هواداران در نظرسنجی ها رای به جدایی او دادند چون معتقد بودند نکونام شان تیم شان را پایین آورده و شایستگی ماندن در استقلال را ندارد. استقلالی ها از جنگ و دعواهای مدام نکونام با آدم های مختلف در باشگاه خسته شده بودند و شاید این بهترین تعبیر از بازیکن سابق اوساسونا باشد:«گلادیاتور خارج از مستطیل سبز». البته شاید در تمام درگیری های یک سال و نیم اخیر فقط نکونام مقصر نباشد اما او برای همیشه پایگاه خود را میان هواداران از دست داد و بعید است دیگر از سوی استقلالی ها تشویق شود یا اینکه تمایلی برای بازگشت او به این تیم وجود داشته باشد.
واقعیت این است که نکونام را می توان مصداق بارز از «عرش به فرش رسیدن» دانست. او که در گذشته ای نزدیک با سلام و صلوات روی نیمکت استقلال نشست حالا با تندترین شعارها و بیشترین دلخوری ها از جمع آبی ها جدا شده؛ اتفاقی که شاید در فوتبال ایران بی سابقه باشد و حالا حالاها شاهد چنین صعود و سقوطی نباشیم. نکونام در فاصله یک سال و نیم مرز بین عشق و نفرت را درنوردید و برای خداحافظی باید به او بگوییم:«خدانگهدار آقای لالیگایی؛ اینجا دیگر دل کسی برای شما تنگ نمیشود.»