تعزیه از هنرهای نمایشی ایران است که قدمتی طولانی دارد.مطمئنا کسی در کشور وجود ندارد که این هنر اصیل و تاثیرگذار را نشناسد. ماه های محرم و مناسبات مذهبی دیگر در طول سال،تکیه ها و خیابان های شهر و روستاهای ایران محل هنرنمایی این هنرمندان اهل دل و بی ریاست. تعزیه معمولا هنری مردانه است […]
تعزیه از هنرهای نمایشی ایران است که قدمتی طولانی دارد.مطمئنا کسی در کشور وجود ندارد که این هنر اصیل و تاثیرگذار را نشناسد.
ماه های محرم و مناسبات مذهبی دیگر در طول سال،تکیه ها و خیابان های شهر و روستاهای ایران محل هنرنمایی این هنرمندان اهل دل و بی ریاست.
تعزیه معمولا هنری مردانه است که زنان جایی در آن ندارند،آن هم به دلیل ویژگی های این گونه نمایش است.به جای شخصیت های بانو نیز مردان یا نوجوانان با صدای زیر بازی کرده و تعزیه می خوانند.
شاید در محافل زنانه در گذشته تعزیه هایی با بازی بانوان وجود داشته،اما در ملاءعام چنین نمایشی مشاهده نشده است.
سریال «رحیل» که داستانی تاریخی-مذهبی دارد،محل تجلی تعزیه خوانی توسط زنان است.
خدمتکاران دربار با سعی و تلاش محابانو،نسخه نویسی صحاف باشی و کمک دوستداران خاندان نبوت،تعزیه ای کاملا زنانه را در کاخ اجرا می کنند.
اگر این تعزیه در جمعی کاملا زنانه اجرا می شد،از لحاظ عرف و شرع ایرادی نمی شد به آن گرفت،اما وقتی در قالب یک سریال و بینندگانی که پای گیرنده های خود حاضر و ناظر هستند،باید به گونه ای دیگر اجرا شود.
تهیه کننده این مجموعه با توجه به تجربه ای که در ساخت سریال های تلویزیون داشته و حساسیت های این رسانه،علما و مردم متدین را نیز خوب می شناسد،ساختاری برای اجرا تعریف کرده که از لحاظ شرع و عرف مشکلی برای پخش نداشته باشد.
بوده اند فیلم ها و سریال هایی که به دلیل اینکه تهیه کنندگان آنها با حساسیت های جامعه آشنا نبوده اند،مشکلاتی را پیش آورده و حتی از اکران و پخش این گونه فیلم ها و سریال ها جلوگیری شده که ضررهای کلانی را در پی داشته است.
تهیه کننده و فیلمسازی،به خصوص اگر در صداوسیما بخواهد مجموعه ای تولید کند،هم باید با چارچوب این سازمان آشنا باشد،هم اطلاعاتی از اصول و فروع شرع داشته و هم حساست های جامعه خود را بشناسد.
اگر غیر از این باشد،بی شک به مشکل برخورد کرده و تولید و نمایش آن دچار اختلال خواهد شد.
نکته دیگر اینکه اولویت های صداوسیما مدام در حال تغییر است و یک تهیه کننده تلویزیونی باید بتواند خود را با آنها وفق دهد،اگر چنین نکنند،نخواهند توانست در این رسانه به فعالیت خود ادامه دهند.
تجربه های تهیه کننده «رحیل» و ارتباط مدام او با مخاطبان و به روز بودن او در امور جاری ،باعث شده با دغدغه های کمتری سریال ساخته و بدون نگرانی آن را روی آنتن بفرستد.
هرچند که این سریال به خاطر قلت بودجه با مشکلات مالی روبرو بوده است،اما تهیه کننده آن توانسته با مدیریت درست، پرتی ها را به حداقل رسانده و کاری یکدست و آبرومند تولید کرده و روی آنتن بفرستد.
در این تولید یکدست مسأله معرفی استعدادهای تازه و به نوعی تلاش برای رهایی قاب تلویزیون از چهره های تکراری نیز به خوبی نهادینه شده.
صداوسیما به دلیل کثرت برنامه ها و سریال ها باید خیل عظیمی از استعدادها را کشف و آموزش دهد تا همیشه دست اش پر باشد ولی متاسفانه این مهم مدت هاست در صداوسیما تقریبا به دست فراموشی سپرده شده است.
روزگاری این رسانه فراگیر مرکز کشف استعداد،به خصوص در عرصه بازیگری بود،اما امروز برخی از سریال سازان تلویزیون،به دلیل نبود بازیگران خاص تلویزیونی، مجبور هستند دست کمک خویش را به سمت سینما و تئاتر دراز کنند که شایسته نیست ولی سریال رحیل اقدام به کشف استعداد در زمینه بازیگری کرده که تا حدود زیادی موفقیت آمیز بوده است.
رامین عباسیزاده طراح و تهیه کننده این مجموعه تلویزیونی،در کنار بازیگران با تجربه و سرشناس،استعدادهای کشف شده را در کنار این بزرگان به بازی گرفته و آنان نیز با بازی قابل قبول به این اعتماد پاسخ مثبت دادند. نقش شخصیت های اصلی سریال رحیل را بازیگرانی بازی کرده اند که پیش از این مخاطبان آنان را ندیده یا کمتر دیده اند.
آنان نیز تمام توان خود را به کار گرفتند تا مورد توجه بینندگان قرار بگیرند که این اتفاق نیز افتاده است.
کشف استعدادهای ناب توسط استعدادیابان حرفه ای از نیازهای مبرم صداوسیماست که رییس و مدیران این رسانه باید به آن توجه بیشتری نشان دهند. آنان باید مرکزی را در این سازمان راه اندازی کرده و از تهیه کنندگان و کارگردانان باتجربه و توانا ،دعوت به عمل آورند تا استعدادها را کشف کرده و آموزش دهند تا سریال سازان، به جای چشم داشتن به تئاتر و سینما از استعدادهای آموزش دیده سازمان استفاده کنند.
مسوولان صداوسیما باید این احتیاج و حتی اضطرار را جدی بگیرند و هرچه زودتر چنین مرکزی را راه اندازی کنند. اگر دیر بجنبند کار از کار خواهد گذشت و دیگر نمی توان چاره ای برای آن اندیشید.
اگر بر چیدمان بصری-محتوایی سریال رحیل دقت شود میبینیم که طراح داستان بی توجه به سهل انگاری های روزمره و ابتذالی که کمدی سازی ها را دربرگرفته سعی کرده با روایت یک داستان تاریخی منسجم و پررمز و راز که در عین حال مایه های عرفان شرقی را هم دارد هم مخاطب را سرگرم کند و هم او را به دل ادبیات کهن ایرانی ببرد.
در طی همین مسیر بوده که سریال رحیل در فصل اول به معرفی کاراکترها و چالش های آنها پرداخته و رفته رفته در فصل دوم، آنها را در وادی های مختلفی قرار میدهد که کم از هفت شهر عشق عطار نیست. وادی هایی که از طلب و عشق شروع شده و به معرفت و استغنا و توحید و حیرت و درنهایت فنا میرسد. اگر بر کاراکتر جوان اول سریال اصلان و ارتباطش با محا تمرکز شود، می بینیم که او ابتدا در طلب یار است که پا به معاشرت میگذارد ولی سپس عشق از راه میرسد و چنان او را در مسیر صحافی کتب با عرفان و اشراق آشنا میکند که خود کم کم به بی نیازی رسیده و درنهایت حتی حاضر میشود جان بر سر آرمان گذارد. درباره هفت شهر عشق عطار گفتن و حرف زدن سالها بوده که در برنامه های تلویزیونی معرفتی سیما صورت گرفته ولی مزیت سریال رحیل آن است که رامین عباسیزاده طراح و تهیهکننده سریال کوشیده از فیلمنامه نویس خود فرهاد نقدعلی بخواهد حالا اسرار اهل معنا را در قالب یک داستان پرکشش و همهفهم و در عین حال عبرت آموز به تصویر کشد و چون عباسیزاده خودش در سریالهایی مثل شمسالعماره یا احضار این سیر باور تدریجی پرسوناژ از یک وادی به وادی دیگر را به خوبی در دو ژانر متضاد کمدی و دلهره، تجربه کرده حالا در ژانر تاریخی نیز کاملا مسلط بر فضا و جریان و روایت پیش میرود و در عین جذب مخاطب، این پرسش را میسازد که چرا چنین تهیه کنندگانی که سالهاست در تلویزیون مشغول فعالیت بوده و زیر و بم نیاز مخاطب را میشناسند باید هر چند سال یک بار سریال بسازند ولی برخی از سادهگیران سهلانگار، مدام سریکاری تحویل دهند. یادمان نمیرود که عباسیزاده حتی زمانی که به شبکه خانگی رفت و احضار را ساخت با وجود حداقل هزینه یکی از دلهرهآورترین سریالهای ژانریک ایرانی را ساخت؛ سریالی که هنوز و سالها بعد از رونق پلتفرمها، نظیر آن کمیاب است پس چه بهتر که ساختار به سمتی برود که بیشتر از تجربیات چنین متخصصانی بهره گیرد.