دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-05-20
تبلیغات
تبلیغات
کد خبر: 238413 |
تاریخ انتشار : ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۷ |
5 بازدید
۰
1
ارسال به دوستان
پ

تنها دیروز، امروز و فردا نیست که سال‌های درازی است فرهیختگان دولت پس از رسیدن به پایان تاریخ‌مصرف، همه خدماتشان به فراموشی سپرده می‌شود و به زیرمجموعه‌ای در وزارت تعاون سپرده می‌شوند که بیشتر به یک تجارتخانه شباهت دارد نه موسسه‌ای فرهنگی، اجتماعی و رفاهی تا بتواند کمبودهای عاطفی، روحی و جسمی آن‌ها را پس […]

تنها دیروز، امروز و فردا نیست که سال‌های درازی است فرهیختگان دولت پس از رسیدن به پایان تاریخ‌مصرف، همه خدماتشان به فراموشی سپرده می‌شود و به زیرمجموعه‌ای در وزارت تعاون سپرده می‌شوند که بیشتر به یک تجارتخانه شباهت دارد نه موسسه‌ای فرهنگی، اجتماعی و رفاهی تا بتواند کمبودهای عاطفی، روحی و جسمی آن‌ها را پس از گذشت چند دهه مرارت التیام بخشد! فرقی هم نمی‌کند که به‌ظاهر ازکارافتاده بوده و طی این مدت همه وجود جسمی و روانی خود را صرف خدمت کرده باشند تا «لقمه نانی به دست آورد و به‌غفلت نخورند» یا اینکه چون معدودی تنها نامشان در لیست حقوقی یک ارگان دولتی یا نهادی ثبت و تحت عناوینی چون عضو هیئت‌مدیره و مشاور یا بازرس و اینگونه القاب صوری همه ماهه رقمی قابل‌توجه در حسابش شارژ شود.
درحالی‌که تابستان‌های گرم را در شمال مصفا ساکن ویلایی بوده و یا طول و عرض کشورهای خارجی را می‌پیموده و زمستان‌های سرد، همراه با هوای آلوده کلان‌شهرها را نیز به طریقی دیگر سپری می‌کرده‌اند، با آن‌هایی که گرد گچ تخته‌سیاه را نوش جان کرده‌اند تا تعدادی از دانش آموزان کپرنشین در دورترین نقاط محروم آموزش ببینند و پرورش یابند که امروز هردوی این قشر به آخر خط رسیده‌اند و باید سرشان همچنان گرم باشد اگرچه دسته اول هنوز هم با اختیارات بالاترین مقام‌ها، مشاور باقی می‌مانند! درحالی‌که گروه دوم به نان شب محتاج‌اند و این مستمری‌های اندک کفاف معالجه و التیام دردهای جسمی و روحی‌شان را هم نمی‌دهد تا از آن‌سو نیز صندوقی تحت عنوان بازنشستگی کشوری قسمت اعظم اعتبارات و پس اندازهای سی‌ساله این قشر عظیم پنج‌درصدی جامعه را که می‌رود تا درصدهای بالاتری را به دلیل بحران جمعیت جوانی به خود اختصاص دهد، حیف‌ومیل می‌کنند که حتی قادر نباشند علی‌رغم برداشت ارقامی قابل‌توجه تحت عنوان بیمه پایه، تکمیلی و اکمل از مستمری‌ها، خدمات لازم و آسودگی خیال و دوری از استرس‌های کشیده را از روان آن‌ها بزداید! که امروز نزدیک شش ماه از سال گذشته را به بیمه طرف قرارداد تکمیلی مدیون باشند و طی یکماه گذشته هیچ‌کدام از بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و دیگر خدمات پاراکلینیکی طرف قرارداد با بیمه مذکور هزینه بیماران عضو این صندوق را نپذیرند و از سوی دیگر شرکت‌های پیمانکار تحت عنوان بیمه هم حاضر به عقد پیمان با مشتری بدحسابی به نام صندوق بازنشستگی کشوری نباشند که البته آن‌هم وزارتخانه‌ها و متهم دوم یعنی سازمان برنامه‌وبودجه را مقصر می‌دانند تا در این میان بیمه‌شده که همان بازنشسته تاریخ‌مصرف گذشته و مبتلا به ده‌ها درد جسم و روح همراه با جیب خالی سرگردان دکتر، دوا و درمان باشد و هیچ نهاد و مقام مسئول و ناظری پیدا نشود و تکلیف اینهمه چالش را روشن کند که اگر وجود صندوقی به نام بازنشستگی کشوری زائد است درش را تخته کنند و کاه‌گل بگیرند تا سهم بیمه‌های متعدد را از حقوق این رنج دیدگان کسر نکنند تا خیالشان راحت شود و خودشان در فکر رفع معضلاتی که گریبانشان را گرفته باشند که ناله‌های دراین‌باره بسیار است زیرا در بوق و کرنا دمیده شده هر عضو صندوق همراه یک نفر از اعضای خانواده در طول دوران بازنشستگی می‌تواند طی دو مرحله به سفری زیارتی یا سیاحتی برود و نیمی از هزینه‌های آن را صندوق بازنشستگی کشوری پرداخت نماید؛ اما وقتی به شرکت‌های مسافرتی طرف قرارداد مراجعه می‌شود با قیمت‌های نجومی مواجه می‌گردد که اگر همین رقم در اختیار کانون‌های مستقل بازنشستگی گذشته شود می‌توانند کل هزینه‌های سفر این دو نفر را از محل بودجه تخصیصی تقبل نمایند و تا شخص بازنشسته و همراه ضمن رعایت صرفه‌جویی مسافرت خوش‌تری را رقم بزند که هزینه‌های اداره این صندوق کشوری و نمایندگی آن در مراکز استان‌ها و شهرستان‌ها بیش از این ارقام است و ضرب‌المثل معروف «آفتابه‌لگن هفت دست» را تداعی می‌کند!
کم‌کم ۵ سال از زمان هجوم ویروس کووید ۱۹ می‌گذرد و در تمام این مدت هیئت‌مدیره‌هایی که از قبل در رأس کانون‌های بازنشستگی و بخصوص فرهنگیان در سراسر کشور قرار داشتند، به کار خود ادامه داده و همچنان می‌دهند و گویا قرار است این روزها تحولاتی ایجاد شود، ولی اگر بازهم وزارت کشور انجام آن را به تأخیر نیندازد و مدیران عامل و اعضای هیئت‌مدیره‌های شش سال گذشته نیز به دلیل اینکه تکلیف خود را نمی‌دانند، باری به هر جهت رفتار نمایند نتیجه‌اش همین چالش‌های موجود است که فریاد برآید «ای‌وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/ در دام مانده باشد/ صیاد رفته باشد!»
شاغلان در نظر داشته باشند که سوزنی به خود بزنند و جوال‌دوزی به دیگران که خودشا ن هم چند روز دیگر به خیل این فرهیختگان سرگردان می‌پیوندند تا وقتی از آن‌ها سوأل شود چرا در جمع مطالبه گران بازنشسته حاضر نمی‌شوند، جواب دهند «توان جسمی لازم را نداریم و وسع پرداخت کرایه رفت‌وآمد از خانه به اینگونه اجتماعات بی‌نتیجه نیز مقدورمان نیست» و ماهم می‌گوییم آن‌ها گفتند و ما نوشتیم اما نه چشم بینا سراغ داریم و نه گوش شنوا!
 

حسن روانشید – روزنامه‌نگار پیشکسوت

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط ادراك خبر در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید